به گزارش اکوایران، یک تیتر بهت آور اخیرا خبر میداد که شرکت چینی بیوایدی به بزرگترین فروشنده خودروهای برقی در جهان تبدیل شده است؛ واقعیتی که درک آن در لحظه مشکل بود، چراکه بسیاری حتی یکبار هم خودروهای این شرکت را در خیابان ندیدهاند. چطور ممکن است این خودروساز از تسلا موفقتر باشد؟!
برخی این رویداد را به عنوان تهدیدی وجودی برای خودروسازی ایالات متحده آمریکا ارزیابی میکنند. به گفته یک تحلیلگر وبسایت آکسیوس، خودروسازان آمریکایی درتلاش هستند تا با قیمتهای پایینتر خودروهای چینی همگام شوند، حتی با درنظرگرفتن تعرفههای وارداتی بالایی که آنها با آن روبرو هستند. صنعت آمریکا خود را برای چیزی آماده میکند که مدیرعامل استلانتیس آن را “یورش چین” نامیده است.
احتمال دارد این مساله در 2024 سیاسی شود، چراکه مردم آمریکا درباره رقبای ناعادلانه چینی که شغلهای آمریکایی را گرفتهاند شکایت دارند. این شرایط میتواند به معنای افزایش تعرفهها بر خودروهای چینی و کشیدن دیواری دور صنعت آمریکا باشد تا بتواند اثرات رقبای ارزان قیمت را از بین ببرد.
باوجودی که این اقدامی پرقدرت خواهد بود، ولی درواقع نشاندهنده ضعف در رقابت است. در هر صورت، دور زدن آمریکا با نقل مکان شرکتهای چینی به مکزیک آسان خواهد بود. به این شکل نمیتوان در دنیای سرمایه داری اقتصادی قوی و رقابتی ساخت. این اقدام میتواند خطای استراتژیک بلندمدت در قلب مشکل را پنهان کند. در حقیقت، بیشتر خودروسازان آمریکایی و اروپایی استراتژی را انتخاب کردند که تنها نیازهای خودشان را در نظر میگیرد.
اینکه بیوایدی به رتبه اول در فروش خودروهای برقی رسید، به این دلیل است که آنها استراتژی بسیار متفاوتی را نسبت به خودروسازان اروپایی و آمریکایی دنبال کردهاند. اول اینکه، آنها از وسایل نقلیه کاملا برقی در مقابل خودروهای پلاگین هیبردی حمایت نکردند، بهطوری که ترکیبی از هر دو را در خط تولید دارند. دوم اینکه، چینیها روی خودروهای ارزان قیمت تمرکز کردهاند که به آسانی در بازار بزرگ چین مورد استفاده قرار میگیرد؛ خودروهایی که زیر 20 هزار دلار به فروش میرسند. این درحالی است که قیمت مجموعه خودروهای برقی شرکت آئودی از حدود 70 هزار دلار شروع میشود، ولی اغلب آنها بالای 100 هزار دلار قیمت دارند و تنها یک خودروی پلاگین در آنها وجود دارد.
این استراتژی بازگشت سریع سرمایه در بخش لوکس با قیمت بالای وسایل نقلیه، سیاستی است که شرکت فورد نیز آن را دنبال میکند. خبرهای کاهش تولید F-150 لایتنینگ این شرکت شاهدی بر افت تقاضای خودروهای برقی در آمریکاست. چه تعدادی از مردم قادرند خوردویی با این قیمت را خریداری کنند، آن هم در شرایطی که کمتر از 250 مایل برد دارد؟ اما اینها خطاهای ناشی از استراتژی ضعیف هستند، نه تاب آوری مصرف کنندگان.
اعتیادی در صنعت خودرو وجود دارد به طوری که بدون اینکه به پیامدهای استراتژیک آن فکر شود برای توجیه کردن قیمت بالا به خودرو تکنولوژیهای بیشتری اضافه میشود. شرکت بیامو درحالی که در بازار خودروهای برقی عقب مانده است روی خودرویی که تغییر رنگ میدهد سرمایه گذاری کرده است. فورد نیز موستانگ مک ای خود را با فناوری خودران مجهز کرده است، درحالی که میتوانست جذابیت این خودرو را با کاهش قیمت افزایش دهد.
اما این شرکتها تغییر را آغاز کردهاند. فورد و جنرال موتورز هر دو تصمیمهایی برای ساده سازی عرضه، کاهش هزینهها و قیمتهای پایینتر دارند. دلایلی وجود دارد برای اینکه باور کنیم این شرکتها بیشتر از رقبای چینی شان دوام میآورند. اما از منظر نویسنده و مشاور استراتژیک نشریه فوربز، اگر در وهله اول درسهایی را که آنها را در این موقعیت قرار میدهد بیاموزند و از رویکرد مشتری محوری برای توسعه محصول استفاده کنند، حتی بهتر است.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید