0

کلمه‌ها هم باید همدوش گلوله‌ها بجنگند

کلمه‌ها هم باید همدوش گلوله‌ها بجنگند
بازدید 8

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: در حاکمیت ملی، دولت به نمایندگی از تمام افراد مردم، موظف به ایفای تعهد برادرانه نسبت به همه مسلمانان است. به همین دلیل، ضمن آنکه موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد، در اعمال سیاست خارجی، «دفاع از همه مسلمانان را» باید وجهه همت خود سازد و در جهت بهبود عملکرد خود شرایط را برای تمامی هنرمندان در تمامی در عرصه‌های فرهنگی و هنری فراهم آورد تا روایتگر اتفاقات منطقه خاصه دو اتفاق اخیر حمله اسرائیل به نوار غزه و لبنان باشند.

علاوه بر دولت نیز نویسندگان و هنرمندان عرصه‌های فرهنگی موظف هستند در جهت دیده شدن جبهه مقاومت و مبارزه غیور مردانه مردان در فلسطین و لبنان و به تصویر کشیدن مقاومت تحسین‌برانگیز زنان و کودکان در پشت صحنه مقاومت آثار در خور توجهی خلق کنند تا با اثر هنری خود روایتگر فجایع جنایتکارانه رژیم غاصبگر صهیونیسم در نوار غزه و سرزمین لبنان باشند و ظلم ظالم و آه مظلوم را به گوش جهانیان برسانند. به همین بهانه با رضا رسولی نویسنده کتاب‌های «روایت ناتمام؛ زندگی‌نامه شهید منصور ستاری» و «یادگاران: کتاب صیاد شیرازی» به گفتگو نشستیم تا نظر او را در این‌باره جویا شویم.

مشروح این گفتگو در ادامه می‌آید؛

* آقای رسولی، نقش روایت و روایت‌گری در جبهه جنگ چیست؟

جنگ‌ها به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند؛ جنگ‌های آفاقی و انفسی؛ جنگ آفاقی میان سرزمین‌ها و ملت‌ها و حکومت‌ها رخ می‌دهد. ریشه این جنگ‌ها در نفس‌هاست، یعنی نفس آدمی است که به دلایل مختلفی به خشم آمده و جنگ ایجاد کند. و این جنگ گاه ریشه در طمع دارد و خواهان کشورگشایی است و گاه بر اساس هوسرانی است.

معتقدم از لحظه شلیک اولین گلوله، کلمه‌ها هم باید همدوش گلوله‌ها بجنگند. چون کلمه‌ها این رسالت را برعهده دارند که جنگ و دفاع را روایت کنند. اینکه گفتم دفاع به این دلیل است که در آموزه‌های دینی ما موضوع دفاع اولویت دارد و اصالت با دفاع است و مسلمان‌ها جنگ طلب نیستند و ایرانی‌ها همچنین هستند.

واقعیت این است که روایت‌ها، همزاد جنگ‌ها هستند؛ به این معنا که از اولین جنگ که در جهان رخ داد، اولین روایت‌ها از شکست و پیروزی‌ها شکل گرفت. معمولاً جناح غالب به نفع خودش روایت را پیش می‌برد. جنگ از نگاه من و کسانی که در حوزه تاریخ فعالیت دارند، بالاتر از نزاع قبیلگی است. جنگ یعنی نزاع جمعی. حتی از نظر من یعنی نزاع بین ملت‌ها و سرزمین‌ها. در دوران معاصر، ما با جنگ فرهنگی هم مواجه هستیم. در جایی می‌خواندم در طول تاریخ بیش از ۴۰۰۰ جنگ رخ داده است. مثل حمله مغول‌ها به ایران، جنگ‌های جهانی اول و دوم و… اما همه جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌اند.

وقتی به اتفاق‌های چند دهه اخیر نگاه می‌کنیم، می‌بینیم در منطقه خاورمیانه جنگ‌هایی در حال وقوع هستند و فتنه‌گرانی با عنوان صهیونیست اسرائیلی یا اسرائیلی‌های صهیونیست با کشورهای همسایه ایران و فلسطین وارد جنگ شده‌اند. و یا به‌طور غیرمستقیم با انواع تحریم‌ها و تشویق‌ها و حمایت از طرف کشورهای جنگ‌طلب باعث می‌شوند در کشوری جنگ آغاز شود یا توسعه پیدا کند. در این فضای جنگی هم مردمی که اعتقاد دینی یا باور ملی دارند و نمی‌خواهند زیر بار ظلم و زور بروند، مقابل تحریم‌ها و هجوم‌های مقاومت می‌کنند. البته بر اساس این جمله معروف که می‌گوید: «جنگ‌ها هیچ‌گاه عادلانه نبودند.» مقاومت‌ها، مقاومت نابرابر است. این نابرابری را در مقاومت ایران و لبنان و فلسطین در برابر اسرائیل شاهد هستیم. می‌توان گفت جنگ بر این سرزمین‌ها تحمیل شده است. مثلاً در جنگ هشت ساله دفاع مقدس، ایران فقط با کشور عراق در حال جنگ نبود. بلکه کشورهای دیگر هم با تجهیزات نظامی، حمایت اطلاعاتی، پول نقد، نیروی نظامی و … عراق را حمایت کرده و به‌طور غیرمستقیم و تحمیلی به ایران حمله کردند. الان هم که اسرائیل مسلمان‌ها را در لبنان و فلسطین قتل عام می‌کند، آمریکا و تعدادی از کشورهای اروپایی و برخی کشورهای آسیایی و حتی کشورهای مسلمان عربی حامی و پشتوانه او هستند.

در دو دهه اخیر چند جنگ مهم در منطقه رخ داده؛ یکی جنگ سی و سه روزه در لبنان که اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد و در نهایت شکست خورد. ما هنوز نتوانستیم در طراز این مقاومت جانانه و سلحشورانه حزب‌الله یک رمان خوب و اثرگذار خلق یا فیلم خوب و حتی یک قصیده بلند خلق کنیم. البته ما در سال ۱۳۸۶ در حمایت از سلحشوری حزب‌الله لبنان به‌عنوان پیوست فرهنگی- هنری و اجتماعی از طرف انجمن قلم ایران با حمایت دستگاه‌های فرهنگی جشنواره بین‌المللی «سلام بر نصرالله» را برگزار کردیم که ۲۳ کشور جهان در آن شرکت داشتند و برگزیدگان را به کشور لبنان بردیم. اما فعالیت ما نباید به یک جشنواره و یا نشست ختم شود بلکه برای نشان دادن این رشادت‌ها و سلحشوری‌های جانانه باید یک پیوست رسانه‌ای و فرهنگی و هنری داشته باشیم.

ناگفته نماند چند سال بعد از جنگ سی و سه روزه لبنان، فتنه دولت اسلامی عراق و شام (داعش) در سوریه شکل گرفت و درصدد بودند با حمایت‌های اسرائیل و آمریکا سوریه را تصرف کنند که با تلاش مردم و دولت سوریه و مستشاران نظامی ایران و گروه‌های جهادی عراق جلوی داعش ایستاده و آن را شکست دادند. در این جنگ، عرصه فرهنگی یک کار خیلی مهم کرد که زندگینامه شهدای جنگ با داعش را با عنوان مدافعان حرم را ثبت و ضبط کرد. اما واقعیت این است که نوشتن زندگی‌نامه شهدا ساده‌ترین شکل تولید فرهنگی و ادبی است. یعنی انتظار می‌رفت یک رمان خوب هم در این زمینه خلق شود. چند فیلم سینمایی البته ساخته شد؛ از جمله فیلم سینمایی «به وقت شام» که فیلم جریان‌سازی نبود. من نویسنده و فعالان عرصه هنر و ادبیات مدیون مدافعان حرم هستیم و باید تولید یک اثر خوب دین خودمان را به این دلاور مردان ادا کنیم.

وقتی خرمشهر آزاد شد شهید بهروز مرادی یک سرباز مسلح کنار یکی از این دیوار نوشته‌ها گذاشت و پی عکاسی رفت تا این نوشته را ثبت کند تا در تاریخ ماندگار شود که آنهایی که مدعی ماندن بودند، چگونه با خفت و خواری از خرمشهر رانده شدند. این کار یک ثبت هنری است چراکه یک قاب تصویر برابر با صدها نوشته است در یک سال اخیر هم ماجرای ۷ اکتبر و جنگ فلسطین رخ داد که این جنگ به لبنان کشیده و متأسفانه اسرائیل دارد لبنان را با خاک یکسان می‌کند و بزرگان مقاومت مثل سید حسن نصرالله و سید صفی‌الدین و فرماندهان حزب‌الله را به شهادت رسانده است. اگر کارهای خوبی در این زمینه انجام شده و تولیداتی ارائه کرده‌اند، به تعداد کافی و راضی‌کننده نبوده‌اند.

* به‌نظرتان ریشه کم کاری‌ها در عرصه‌های مختلف در کجاست؟

به لحاظ امکان هماهنگی و مالی و حتی مهم‌تر از همه از لحاظ امنیتی این امکان برای هنرمند «نویسنده، شاعر، فیلم‌ساز و….» وجود ندارد که به شخصه و به طور مستقیم به محل وقوع جنگ رفته و از نزدیک شاهد اتفاقات و حوادث باشد تا بتواند اثری خوب و مستند و تأثیرگذار خلق کند. پس در این مواقع همچنان که دستگاه‌های امدادی تجهیزات و امدادگر می‌فرستند، دستگاه‌های فرهنگی هم روایت‌گر، نویسنده، شاعر، عکاس و … به فلسطین و لبنان بفرستند تا براساس مشاهده میدان آثار مستند و ماندگار خلق کنند تا حماسه‌ها ماندگار شوند و ظلم و جنایت اسرائیل و مظلومیت مردم بی‌دفاع ثبت شود و جبهه فرهنگی مقاومت تقویت شود و برانگیختگی نخبگان رخ دهد. چه بسا بعضی از نخبگان ما آگاهی دقیقی از اتفاقات اخیر لبنان و فلسطین نداشته باشند.

در گزارش‌های تاریخی خواندم که در جریان جنگ هشت ساله دفاع مقدس، وقتی عراقی‌ها خرمشهر را گرفتند روی دیوارهای شهر نوشته بودند «لقد جئنا لنبقی: آمده‌ایم که بمانیم.» وقتی خرمشهر آزاد شد شهید بهروز مرادی یک سرباز مسلح کنار یکی از این دیوار نوشته‌ها گذاشت و پی عکاسی رفت تا این نوشته را ثبت کند تا در تاریخ ماندگار شود که آنهایی که مدعی ماندن بودند، چگونه با خفت و خواری از خرمشهر رانده شدند. این کار یک ثبت هنری است چراکه یک قاب تصویر برابر با صدها نوشته است.

پس کم‌کاری متوجه مجموعه‌های فرهنگی اعم از دستگاه‌های فرهنگی دولتی، دستگاه‌های فرهنگی حاکمیتی که شامل سازمان‌های هنری، رسانه‌ای بخش نظامی می‌شود و دستگاه‌های فرهنگی نهادهای عمومی و غیر دولتی مثل شهرداری و مؤسسه‌های عمومی است که باید جبران شود.

* مطالبه باید از سمت چه کسی یا کسانی باشد؟

از سمت رسانه و اصناف هنری مثل انجمن قلم ایران، خانه عکاسان ایران، خانه شعر، انجمن ادبیات کودک و نوجوان و …. این‌ها باید از دستگاه‌های دولتی و فرهنگی مطالبه کنند تا زمینه حضورشان در کشورهای مورد تجاوز فراهم شود تا خود روایت‌گر جنایات جنگ باشند؛ و نیز روایت‌گر دفاع جانانه و مظلومانه بچه‌های جبهه مقاومت.

* نقش فضای مجازی را در این روایت‌گری چگونه می‌بیند؟

باید یک نکته را در نظر داشته باشیم و آن اینکه وجود اینترنت و شبکه‌های اجتماعی یک اعتماد به نفس کاذب در نویسنده‌ها و هنرمندان ایجاد کرده است؛ طوری که من نویسنده می‌گویم خب حالا که می‌خواهم یک اثر در مورد جنگ لبنان یا فلسطین بنویسم می‌آیم در یک موتور جستجو، می‌گردم و دو مصاحبه و عکس پیدا و فکر می‌کنم با پیدا کردن این اطلاعات غنی شده‌ام. در حالی که همه ماجرا این نیست. بخش مهم ماجرا این است که من نویسنده و هنرمند از نزدیک رویداد و وقایع را به‌طور عینی مشاهده کنم. چراکه بین آنچه در فضای مجازی ثبت شده و آنچه من می‌توانم ببینم و خلق می‌کنم تفاوت بسیاری است.

دومین نکته اینکه وقتی روح و احساس من هنرمند در میدان قرار می‌گیرد و خود شاهد آن حوادث دلخراش می‌شنوم، طبیعتاً اثری که خلق می‌کنم تأثیرگذار و فاخر خلق خواهم کرد.

* به‌عنوان سوال آخر؛ به‌نظرتان روایت‌های زنانه چه‌جایگاهی در جنگ و روایت آن دارند؟

در انواع روایت‌هایی که در تمام این سال‌ها نگاشته شده است خاصه جنگ‌های دو دهه اخیر «جنگ سی و سه روزه، فتنه داعش در سوریه و عراق و حملات اخیر اسرائیل به فلسطین و لبنان» جای یک چیزی خیلی خالی است و آن روایت زنانه از جنگ است. روایت زنانی که در معرض ویرانی، بیماری و گرسنگی و … هستند و این شرایط برای یک زن به مراتب سخت‌تر از مرد است. یک بخش این سختی به‌خاطر آن روح و احساس لطیف زنانه و مادرانه او در مواجهه با مشکلات و خشونت جنگ است که بیشتر از مردها آسیب می‌بیند. و بخش دیگر او به خاطر آوارگی تحمیلی است که وقتی رخ می‌دهد حریم و حرمت زن و بهداشت فردی او بیش از مرد در معرض خطر است. و در پایان امیدوار هستیم که صاحبان قلم و هنرمندها، خصوصاَ زنان نویسنده و هنرمند بتوانند برای پر کردن خلا روایت زنانه جبهه مقاومت اسلامی، فکری کنند.

الهام قاسمی

💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید

📜 قوانین ارسال نظرات کاربران
  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم ایران مدیکال منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *