به گزارش خبرگزاری مهر، روزنامه «ایران» درباره کنشهای سیاسی نسل زد با «شروین وکیلی»، جامعه شناس و استاد دانشگاه به گفت و گو نشست و نوشت: تعریف شما از «نسل زد» چیست و آیا شما هم این نسل را نسلی میدانید که از ابتدا با فناوریهای نوین انس گرفته و تاریخ نسلی را بر این اساس تقسیمبندی میکنید؟
در کل سه الگو برای تعریف مفهوم «نسل» در جامعهشناسی داریم؛ یکی آنکه توالی زیستشناختی نسلها را در نظر بگیریم که به این ترتیب کسانی که با فاصله ۲۰-۲۵ سال از هم زاده میشوند، نسلهایی پیاپی را تشکیل میدهند و هر قرن چهار- پنج نسل را دربرمیگیرد. اینها را در قدیم «طبقه» مینامیدند و کتابهایی مثل طبقات ابنسعد در واقع تاریخ نسلهای پیاپی را روایت میکند. دوم اینکه، تغییرات فرهنگی را مبنا بگیریم که در این حالت ضربآهنگ آمدن و رفتن نسلها تندتر میشود و تقریباً هر ده سال، یک نسل تازه فرهنگی را داریم. بنا بر این مبنا، طی هفتاد – هشتاد سال گذشته یعنی دوران بعد از جنگ جهانی دوم که رسانههای جمعی استیلا یافته و شتاب تغییرات فرهنگی تند شده، حدود هفت نسل داریم. سوم آنکه، نسلی را به یک رخداد تأثیرگذار منسوب کنیم که اعضایش از آن تأثیر پذیرفتهاند؛ به عنوان مثال بگوییم «نسل انقلاب» یا «نسل جنگ» یا «نسل بین دو جنگ جهانی».
نسل زد و انقلاب رسانهای
در ایران کدامیک از این الگوها بیشتر رواج دارد؟ الگوی سوم در ایران محبوبیت بیشتری پیدا کرده است، هرچند در گفتار عمومی بسیار میشنویم که از دهه پنجاهیها، هفتادیها، هشتادیها و… حرف میزنند. با این حساب نسل زد کجا قرار میگیرد؟ اصطلاح «نسل زد» به روش سوم مربوط میشود؛ یعنی نسلی که بعد از «انقلاب رسانهای» در دو دهه اخیر زاده شدهاند. اینها جوانان و نوجوانانی هستند که در بستر رسانههای الکترونیکی و شبکههای اجتماعی بزرگ شده و از کودکی به این فضاها دسترسی داشتهاند که به تعبیر الگوی دوم، تقریباً معادل میشوند با دهه هشتاد و نودیها.
آیا رخدادی مثل «انقلاب رسانهای» میتواند به اندازه انقلابهای سیاسی و جنگ، به شکلدهی یک نسل جدید بینجامد؟ بله، حتی شاید تمایز برآمده از «انقلاب رسانهای» عمیقتر از رخدادهای قبلی هم باشد؛ چون در سنین رشد و شکلگیری شخصیت، ارتباط «من» با «دیگری» را در کودک به شکلی تازه پیکربندی میکند.
پیامدهای این ماجرا چیست و آیا میشود گفت نسل زد از شخصیت متمایزی برخوردار است؟ فکر میکنم چنین تمایز آشکاری وجود دارد. اگر شما در خانهای با پنج-شش خواهر و برادر متولد شوید و برای پنج سال اول عمر، فقط همانها را به علاوه دست بالا ده-بیست بچه خویشاوند و همسایه را ببینید و «بزرگترها» تا هفت سالگی برایتان به پدر و مادر و فامیل نزدیک منحصر باشند، یک نوع هویتیابی میکنید و اگر طی همین سالها، با صدها چهره حقیقی یا ساختگی در بستر فضای مجازی ارتباط داشته باشید و بزرگترها برایتان انبوهی از مشاهیر (سلبریتیها) باشند، شخصیت متفاوتتری پیدا خواهید کرد.
صفت متمایز نسل زد را چه میدانید؟
یکی از مهمترینها «غیاب مرجعیت» در میان این نسل است. پیش از «انقلاب رسانهای»، در محیط خانواده تمایز روشنی میان اعضای خانواده با شخصیتهای داستانی تلویزیون و رمان و داستان وجود داشت. ولی رسانههای الکترونیکی جدید، این تفاوت را از بین بردهاند. شما با پدر و مادرتان به هم پیوسته از راه تلفن همراه و شبکه اجتماعی پیام رد و بدل میکنید و آنها تمایز خاصی با افراد دیگر ندارند که بسیاریشان صرفاً برنامهای تبلیغاتی یا مثلاً معلم و مربی در بستر فضای مجازی هستند. پس نخستین تفاوت که خیلی هم کلیدی است «غیاب مرجعیت» است. چیزی که شاید اگر به نگرش روانکاوانه وفادار بودم، آن را «غیاب پدر» یا «قتل پدر» مینامیدم؛ که البته لزوماً به پدر بیولوژیک ارتباطی ندارد و مرجعیت «فرامن» را نشان میدهد. وقتی از کودکی روش ابراز احساسات و بیان عقایدتان تایپ و ضبط کردن صدا و استیکر فرستادن باشد، گفتار رویارو و زبان بدن واقعیتان به شکل دیگری تحول پیدا میکند و بسیاری از مهارتهای ارتباط حضوری را از دست خواهید داد و به جایش مهارتهای مجازی جایگزین میشود؛ شاخصهای دیگری از این قبیل، فراوان میتوان برشمرد.
این تحولات خوب است یا بد؟ بسیاری بر این باورند که نسل جدید بسیار باهوش و اجتماعی است؛ برخی دیگر خلاف این گزاره را معتقدند و فکر میکنند نسل زد درونگرا و سنتستیز است؛ شما این نسل را با چه مؤلفههایی تصویر میکنید؟ به نظرم هوش در نسلهای متفاوت فراز و نشیبی پیدا نمیکند و کمابیش ثابت است؛ شیوه بروز و رفتارهای برآمده از آن فرق میکند. به عنوان مثال در نسل زد، هوشمندی تعبیری تازه پیدا کرده که با قبل فرق میکند. درباره اجتماعی بودن، به نظرم آشکارا در این نسل، ارتباطهای پرشمار و زودگذر و دورادور جایگزین روابط نزدیک و مستمر و عمیق شده است. درباره درونگرایی، موافق نیستم. این نسل شاید با افرادی که اطرافشان حضور فیزیکی دارند زیاد نجوشند، اما این به معنای درونگرایی نیست؛ چون در همان زمان، آنان در بستر فضای مجازی با چند برابر شمار آن افراد، در حال گفتوگو هستند. برعکس، به نظرم شکلی از برونگرایی مکانیکی و تکثیرشونده را شاهد هستیم.
نسل زد و سیاست
برخی تحلیلگران بر این باورند که نسل زد سیاستگریز است. آیا با این گزاره موافق هستید؟ نسل زد هنوز به سن مداخله در میدان سیاست نرسیده است. طی دهه آینده، تردیدی ندارم که تغییراتی ایجاد خواهد کرد. به نظرم اصلاً سیاستگریز نیستند؛ بلکه به سیاست در معنای مرسوم بیعلاقهاند و گزینههایی تازه را جستوجو میکنند. نوع مواجهه نسل زد با سیاست، مواجهه رسانهای است؛ برساختهای رسانهای را تا چه اندازه بر شکلگیری «شخصیت سیاسی نسل آینده» مؤثر میدانید؟
بله این نکته مهمی است. یعنی کنش سیاسی این نسل بسیار نمادینتر از نسلهای قبلی است و بهشدت با فضاهای مجازی پیوند خورده است، اما اینکه چطور این شیوه مداخله به تغییر در مدارهای قدرت عینی میانجامد، هنوز بهدرستی مشخص نیست.
نسل زد با مسائل امروز جامعه ایران چگونه مواجههای دارد؟ اینکه برخی این مواجهه را «سطحی» میخوانند آیا قضاوت درستی درباره رفتار این نسل است؟
ترجیح میدهم جای تقسیمبندی به عمیق و سطحی، بگویم که این نسل با مسائل جامعهاش «مواجههای متفاوت» دارد؛ گاهی این مواجهه عمیق و ریشهای است و گاه گذرا و سطحی. گذر زمان نشان خواهد داد کدام مسیرها وزن بیشتری پیدا خواهد کرد و چه افقهای تازهای بر اساس آن گشوده خواهد شد. تنها یک چیز را با اطمینان میشود گفت و آن هم اینکه، در آینده همه ما از آنچه این نسل میآفرینند، شگفتزده خواهیم شد.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید