خبرگزاری مهر، گروه جامعه؛ اول ذیالحجه سالروز ازدواج آسمانی حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها و امیرمومنان علی علیهالسلام است. ازدواجی که با همه سادگیش سرآغاز یک زندگی پر خیر و برکت و ماحصل آن الگویی برای تمام اعصار بود. عروس و دامادی در این روز پیوند ازدواج بستند که نور نجابت و پاکی و بندگی آنان به واسطه ثمرات این ازدواج عالمگیر شد.
چنین پیوند ساده و پر مهر و عطوفتی میان دو بزرگزاده و دو عالیمقام در زمانه امروز که زندگی، پیچیدگی و مشکلات بسیاری به سبب تبلیغات، تجملگرایی و ایدهآلگرایی یافته است، میتواند نقشه راه و الگویی گرهگشا برای جوانان باشد.
ازدواج و تشکیل خانواده یکی از مهمترین مراحل زندگی است. فصلی که میتواند خوشایندترین یا ناامیدکنندهترین تجربه زندگی هر فرد باشد. ازدواج امری است که اسلام تاکید ویژهای بر آن کرده است. طبق روایات اسلامی با ازدواج نیمی از ایمان فرد کامل میگردد و این نمایانگر زمینهسازی زندگی مشترک، برای رشد فردی، دینی و اجتماعی زوجین است. از طرفی مهمترین سرمایه هر جامعهای خانواده است که باید برای قوام و استحکام بنیان آن سرمایهگذاری کرد.
یکی از تأکیدات اساسی در این باره بر «ازدواج در سنین جوانی» است. در گذشته پسران و دختران با رسیدن به سن بلوغ، یا کمی بعد از آن اقدام به ازدواج میکردند و مجرد ماندن یک نقص اجتماعی محسوب میشد. اما امروزه ذائقه اجتماعی تغییر یافته تا جایی که برخی از جوانان زمانی به ازدواج روی میآورند که نشاط جوانی را از دست دادهاند. هرچند در اسلام سن مشخصی برای ازدواج تعیین نشده است، اما احادیث و سیره عملی معصومین، شواهدی بر اهتمام ایشان در تعجیل امر ازدواج است.
به باور برخی روانشناسان ازدواج دیرهنگام جوانان موجب اختلالات روحی و روانی در آنان میشود. نیازهای جنسی تنها بخشی از این نیازها محسوب میشود، در حالی که همدلی و همدمی زوجهای جوان زندگی سالم و آرامش روانی در جامعه را به دنبال خواهد داشت که به تبع پیشرفت و توسعه فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی را هم به همراه دارد. اما متأسفانه این امر مهم در جامعه امروز به یک چالش اساسی تبدیل شده است که علاوه بر افزایش سن ازدواج، بر چالشهایی مانند نرخ تجرد قطعی و کاهش جمعیت نیز اثرگذار است.
بر اساس اطلاعات به دست آمده از سازمان ثبت احوال کشور نرخ ازدواج از ۷۹۵ هزار در سال ۱۳۹۲ به میزان ۵۲۵ هزار ازدواج در سال ۱۴۰۱ کاهش یافته است. همچنین میانگین سن مناسب برای ازدواج در سال ۱۳۹۲ برای پسران ۲۷.۳ و برای دختران ۲۳.۱ بوده است که این ارقام برای سال ۱۴۰۱ به ترتیب به مقادیر ۲۸ و ۲۳.۹ افزایش یافته است. برخی منابع گویای این مطلب است که این آمار در بهار ۱۴۰۲ برای مردان ۳۰.۷ سال و برای زنان ۲۶.۵ سال ثبت شده است.
این آمار نگرانیهای بسیاری از جامعهشناسان و پژوهشگران را بر انگیخته است. از این رو به یافتن عوامل مؤثر بر آن پرداختهاند. موانع ازدواج بههنگام را میتوان به سه دسته اقتصادی اجتماعی و فرهنگی تقسیم کرد:
فشارهای اجتماعی و عدم اعتماد جوانان نسبت به ازدواج
مشروعیت بخشی اجتماعی به تجرد، فرعی شدن مساله ازدواج در اذهان عمومی جامعه، هراس ناشی از تجربه ناموفق دیگران، آسیبهای اجتماعی و خانوادگی مانند اعتیاد، بی بند و باری، همسرآزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن، موجب سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و موجب شده است که جوانان به جای اینکه زندگی زناشویی را عاملی برای رشد اجتماعی خود بدانند آن را سبب گرفتاری بیشتر خود تلقی کنند.
از موانع اجتماعی دیگر میتوان طولانی بودن تحصیلات دانشگاهی را نام برد. اغلب دختران و پسران تمایل دارند که تا پایان مدت تحصیل و بعد از آن تا زمان اشتغال از ازدواج خودداری کنند. علاوه بر این مساله خدمت سربازی برای پسران و عدم پذیرش ازدواج با سرباز یا دانشجو از سوی دختران موجب میشود، تا ایجاد شرایط بهتر، ازدواج را به تعویق بیندازند.
یافتن شغل در گذشته بیشتر وابسته به فنون و مهارتهایی بود که فرد در دوران نوجوانی میآموخت اما امروزه داشتن یک شغل قابل قبول مستلزم گذراندن یک دوره بلندمدت تحصیلی است. علاوه بر آن کسب مدارک تحصیلی اعتبار اجتماعی و اقتصادی برای جوانان چه دختر و چه پسر به همراه دارد.
اقتصاد عامل مهمی در واقعیت و اذهان عمومی
علت نداشتن تمایل به ازدواج در بیشتر جوانان برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگی و جشن ازدواج است. در این بین، خانوادههای دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگی برای ازدواج دخترانشان میدانند، بخصوص خانوادههایی که چند دختر با فاصلههای سنی کم و پشت سرهم دارند.
برخی گزارشها در رابطه با نرخ سن ازدواج در آمریکا نشان میدهد در سال ۱۹۵۶ میانگین سن ازدواج در این کشور به دلیل رشد اقتصادی به پایینترین حد خود (برای مردان ۵/۲۲ و برای زنان ۱/۲۰ سالگی) رسید. اما از دهه ۱۹۶۰ سن ازدواج رو به افزایش گذاشت و علت عمده آن کاهش دستمزدها بود. نتیجهگیری شبیه به این در کشورهای دیگر، مانند ژاپن و هندوستان نیز تأیید شده است. بنابراین عامل اقتصادی اهمیت زیادی دارد به گونهای که حمایتها و توجه دولتها به این امر میتواند راهگشای مساله ازدواج باشد.
آنچه باید بیشتر از همه تغییر کند تصور عمومی جامعه است
اما شاید بتوان گفت مهمترین چالش مساله ازدواج بههنگام، از جنس فرهنگی است. بیشتر افرادی که ازدواج آنها به تعویق افتاده است، مسئولیتهای اجتماعی خانوادگی و شرعی آن را زیر سوال میبرند و حتی گاهی به تقابل با آن برمیخیزند. از طرفی اهمیت به ارزشهای مادی و متروک شدن ارزشهای معنوی به جای کسب فضائل انسانی، موجب شده است که افراد در به دست آوردن ثروت و ظواهر فریبنده زندگی مادی، مسابقه بگذارند.
علاوه بر آن نفوذ فرهنگ غربی و آزادی جنسی ناشی از آن موجب شده است که حتی نیاز جنسی نیز به عنوان انگیزه اولیه برای برخی از افراد مطرح نباشد و به دنبال پاسخگویی به نیاز خود خارج از خانواده باشند.
اما از همه این موانع مهمتر آرمانگرایی و ایدهآلگرایی موجود در جامعه است. این موضوع گاه در میان دختران و پسران در یافتن همسر ایدهآل یا شرایط زندگی بهتر مطرح میشود و گاهی حتی خانوادهها را با زیادهخواهی به بهانه خیرخواهی به سد راه جوانان میکند. به بیان دیگر شاید بتوان گفت توقع بالای خانوادهها خود عامل مهمی در ایدهآلگرایی جوانان است.
به علاوه نباید از نقش رسانههای اجتماعی در این زمینه غافل شد. رسانههای اجتماعی با بزرگنمایی و برجستهسازی سبک زندگی خاصی را به تصویر میکشند که این آیدهآلگرایی را برای جوانان تقویت میکند. از طرفی با نمایش بعضاً غیر واقع از زندگیهای افراد یا برشی از بخش خوشایند زندگی عده معدودی، برای جامعه فانتزیسازی میکند. بر این اساس جوانان ما در تصور خود یک زندگی بی مشکل و بیدغدغه با تمام امکانات با فردی ایدهآل در ویژگیهای ظاهری و مالی را برای خود میسازند که از واقعیت خودشان و جامعه دور است. تغییر این تصور و واقعگرایی برای امر ازدواج جوانان ضروریتر از هر عاملی است.
حال چاره کار در چیست؟
مسائل اقتصادی تا حد زیادی در دست دولتها است که با همت و توجه باید در راستای حمایت از جوانان در امر ازدواج تلاش کنند و صرفاً به پرداختن وامها ازدواج بسنده نکنند. ایجاد فرصت اشتغال، امکان تهیه مسکن مناسب، کاهش هزینههای خانوار و سیاستهای تشویقی از جمله کارهایی است که دولت باید در انجام آنها بکوشد.
اما آنچه میتواند در حل این معضل راهگشا باشد مسئله فرهنگسازی ازدواج آسان است. از آنجا که ازدواج یکی از نیازهای طبیعی زنان و مردان است باید مانند سایر نیازهای طبیعی بدون تکلف انجام گیرد و آداب و رسوم غیرضروری از آن حذف شود. اقداماتی مانند فرهنگسازی در تعیین مهریه سبک، جهیزیه ساده و کاربردی، برگزاری مراسم عروسی ساده میتواند در امر اقتصادی به جوانان کمک کند. علاوه بر آن عدم سختگیری والدین، پرهیز از تجمل و چشم و همچشمی نیز باید مورد توجه باشد. آداب و رسوم غلط باید کار گذاشته شود و علاوه بر آن خیرین و افراد صاحب تجربه در بحث ازدواج جوانان از کمک مالی تا معرفی و ایجاد زمینه ازدواج خیرخواهانه وارد شوند تا جامعه راه خود را پیدا کند و از این چالش نیز به سلامت عبور کند.
در نهایت نهادهای فرهنگی متولی امر و رسانهها با ارائه تصویر درست و واقعبینانه از زندگی زناشویی و روابط زوجین با تاکید بر مزایای ازدواج به موقع، جوانان و خانوادهها را در امر ازدواج بههنگام تشویق و ترغیب کنند.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید