انجام فعالیتها همراه با دیگران؛ چرا زندگی در کنار دیگران لذتبخشتر است؟
عفت حیدری فرهنگ یار تاب آوری ایران تاکید میکند باهمبودن فقط برای شادی و تفریح نیست. در لحظات سخت زندگی، حمایت اجتماعی میتواند مانند سپری در برابر فشارهای روانی عمل کند. وقتی کسی کنار ماست که گوش بدهد، بفهمد و همدلی کند، توان ما برای مقابله با چالشها چند برابر میشود.
تقریباً همه ما تجربهاش را داشتهایم؛ وقتی با دوستی به خرید میرویم، یا در کنار همکاران کاری انجام میدهیم، حس بهتری داریم. حتی اگر همان کار را بهتنهایی انجام دهیم، اغلب احساس میکنیم چیزی کم است. علم هم همین را میگوید. بر اساس یک مطالعه بزرگ که در The Washington Post منتشر شده، انسانها تقریباً در تمام فعالیتهای روزمره، از خرید و رانندگی گرفته تا ورزش و کار، زمانی که آن را با دیگران انجام میدهند، شادی و رضایت بیشتری احساس میکنند نسبت به وقتی تنها هستند.
این پدیده یک احساس زودگذر نیست. بلکه بخشی از طبیعت انسانی ماست. انسان موجودی اجتماعی است و نیاز به ارتباط، همکاری و تعلق، در عمق وجود ما ریشه دارد. در واقع، حس رضایت در کنار دیگران نه تنها از نظر احساسی خوشایند است، بلکه بر سلامت روان، عملکرد ذهنی و حتی سلامت جسمی ما نیز تأثیر مستقیم دارد.
از همان دوران کودکی، انسان در جمع رشد میکند. اولین لبخند نوزاد در واکنش به چهرهی یک انسان دیگر است، نه به اشیاء اطرافش. در طول تاریخ، بقا و پیشرفت ما به همکاری و زندگی گروهی وابسته بوده است. شکار، کشاورزی، ساخت سرپناه، و حتی مراقبت از کودکان، همگی فعالیتهایی بودهاند که بدون همراهی دیگران ممکن نبودند.
همین پیشینه باعث شده مغز ما برای تعامل اجتماعی تنظیم شود. مطالعات علوم اعصاب نشان میدهد که وقتی با دیگران ارتباط برقرار میکنیم، بخشی از مغز که مربوط به پاداش است (ناحیه «استریاتوم شکمی») فعال میشود. یعنی بدن ما بهصورت فیزیولوژیک، برای *باهمبودن* پاداش میدهد.
در واقع، مغز ما هنگام تجربه ارتباطات مثبت، هورمونهایی مثل دوپامین، اکسیتوسین و سروتونینترشح میکند که حس شادی، اعتماد و تعلق را افزایش میدهند. بنابراین، وقتی فعالیتی را با دیگران انجام میدهیم، نهتنها از آن کار لذت بیشتری میبریم، بلکه از نظر بیوشیمیایی هم احساس بهتری پیدا میکنیم.
چرا انجام کارهای گروهی لذتبخشتر است؟
لذت انجام کارهای گروهی فقط به دلیل ارتباط عاطفی نیست. چند عامل دیگر هم نقش مهمی دارند:
اول اینکه،انرژی جمعی قدرت عجیبی دارد.
وقتی در کنار دیگران هستیم، انگیزه و تمرکز ما افزایش مییابد. برای مثال، بسیاری از افراد میگویند وقتی در باشگاه همراه دوستانشان ورزش میکنند، انگیزه بیشتری دارند تا تمرین را ادامه دهند. حضور دیگران باعث میشود احساس کنیم بخشی از چیزی بزرگتر هستیم.
دوم، تقسیم احساسات است. وقتی تجربهای را با کسی به اشتراک میگذاریم – چه دیدن یک فیلم باشد و چه رفتن به سفر – احساسات ما عمیقتر میشود. شادی، وقتی با دیگران تقسیم میشود، چند برابر میگردد؛ و حتی غم، وقتی با کسی در میان گذاشته میشود، سبکتر احساس میشود.
سومین عامل، احساس تأیید و درک شدن است. انسان نیاز دارد دیده شود و احساس کند که دیگران او را درک میکنند. در فعالیتهای جمعی، ما فرصت پیدا میکنیم تا این تأیید را دریافت کنیم و به دیگران نیز آن را بدهیم. این فرایند دوطرفه باعث افزایش حس رضایت از خود و از زندگی میشود.
حتی کارهای روزمره با دیگران شیرینتر میشود
نکته جالب تحقیقات این است که حتی کارهایی که معمولاً خستهکننده یا عادی هستند، در حضور دیگران لذتبخشتر به نظر میرسند. مثلاً خرید مواد غذایی، که برای بسیاری کاری تکراری است، وقتی با یک دوست یا عضو خانواده انجام شود، تبدیل به فرصتی برای گفتوگو و خنده میشود.
رفتوآمد به محل کار، که اغلب استرسزا است، در کنار یک همسفر صمیمی، سبکتر و حتی سرگرمکننده میشود. حتی در محیط کار نیز، افرادی که روابط مثبتتری با همکارانشان دارند، معمولاً بهرهوری بالاتر و استرس کمتری را گزارش میکنند. این نشان میدهد که حس تعلق، میتواند تأثیر مستقیمی بر کیفیت تجربههای روزمره ما داشته باشد.
با وجود تمام این شواهد، دنیای امروز بیشتر از هر زمان دیگری افراد را به سمت تنهایی سوق داده است. زندگی شهری، مشغلههای شغلی، استفاده زیاد از تکنولوژی و شبکههای اجتماعی باعث شده ارتباطهای واقعی کمتر و سطحیتر شوند.
تحقیقات نشان میدهد که تنهایی مزمن میتواند اثراتی مشابه با مصرف دخانیات بر سلامت جسم داشته باشد. افرادی که بهطور مداوم احساس تنهایی میکنند، بیشتر در معرض اضطراب، افسردگی، بیخوابی و حتی بیماریهای قلبی قرار میگیرند.
در مقابل، افرادی که ارتباطات اجتماعی قوی دارند، معمولاً عمر طولانیتر و کیفیت زندگی بالاتری دارند. حتی اگر ذاتاً درونگرا باشیم، باز هم نیاز داریم در مقاطعی از زندگی با دیگران ارتباط برقرار کنیم.
شاید فکر کنیم شادی در کنار دیگران فقط احساس خوبی است که میآید و میرود، اما در واقع تأثیر آن بسیار عمیقتر است. تعامل اجتماعی منظم میتواند مغز را در برابر پیری و زوال شناختی محافظت کند.
وقتی با دیگران گفتگو میکنیم، ذهن ما درگیر پردازش، درک، پاسخدهی و همدلی میشود. این فعالیت ذهنی مانند ورزش برای مغز عمل میکند و به حفظ سلامت شناختی کمک میکند.
از سوی دیگر، حضور در جمع باعث میشود احساس هدفمندی بیشتری داشته باشیم. انسانها در تعامل با دیگران، معنا و انگیزه بیشتری برای زندگی پیدا میکنند. کمک به دیگران، شنیدن داستانهای جدید، یا حتی خندیدن در یک جمع دوستانه، میتواند به طرز محسوسی خلقوخو را بهبود بخشد.
یکی از زیباترین جنبههای باهمبودن، امکان اشتراک تجربهها است. شاید به همین دلیل است که شبکههای اجتماعی اینقدر محبوب شدهاند؛ چون انسانها میل دارند لحظات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. البته نسخه دیجیتالی این اشتراک، هرگز نمیتواند جای تجربههای واقعی و چهرهبهچهره را بگیرد.
وقتی در جمعی حضور داریم، لبخندها، تماس چشمی، شوخیها و حتی سکوتهای مشترک، معنا پیدا میکنند. این لحظات واقعی هستند که در حافظه ما ماندگار میشوند و احساس تعلق را عمیقتر میکنند.
بنابراین، هرچند تکنولوژی راههای جدیدی برای ارتباط فراهم کرده، اما هیچ چیز جای نشستن کنار یک دوست و صحبت از دل را نمیگیرد.
در محیطهای کاری نیز، انجام فعالیتها با دیگران فقط برای تقسیم وظایف نیست. کار گروهی فرصت میدهد تا ایدهها ترکیب شوند، خلاقیت افزایش یابد و حس همافزایی ایجاد شود. وقتی افراد در تیم احساس امنیت و حمایت میکنند، جسارت بیشتری برای بیان ایدهها پیدا میکنند.
این حس باارزش بودن در جمع، مستقیماً به رضایت شغلی و انگیزه درونی مرتبط است. مطالعات نشان میدهد که کارمندانی که در تیمهایی با تعامل مثبت کار میکنند، تا ۲۰ درصد بهرهوری بالاتری دارند و کمتر دچار فرسودگی شغلی میشوند.
بنابراین، لذت انجام کار گروهی نهتنها به نتایج بهتر منجر میشود، بلکه خودِ فرایند کار را برای اعضا لذتبخشتر میکند
باهمبودن فقط برای شادی و تفریح نیست. در لحظات سخت زندگی، حمایت اجتماعی میتواند مانند سپری در برابر فشارهای روانی عمل کند. وقتی کسی کنار ماست که گوش بدهد، بفهمد و همدلی کند، توان ما برای مقابله با چالشها چند برابر میشود.
تحقیقات نشان میدهد افرادی که شبکه حمایتی قویتری دارند، در مواجهه با استرس، اضطراب و فقدان، سریعتر به تعادل روانی برمیگردند. همراهی دیگران باعث میشود حس کنیم تنها نیستیم و امیدمان بیشتر شود.
بنابراین، همانقدر که خندههای مشترک مهماند، اشکهای مشترک نیز بخشی از معنای واقعی انسان بودن هستند.
چگونه میتوان ارتباطات مثبتتری ساخت؟
شاید بپرسیم در دنیای پرمشغله امروز، چطور میتوان وقت و انرژی برای روابط واقعی پیدا کرد؟ پاسخ ساده است: از قدمهای کوچک شروع کنیم.
مثلاً میتوانیم در محل کار، چند دقیقه برای گفتوگوی صمیمی با همکاران وقت بگذاریم. یا بهجای گذراندن تعطیلات در تنهایی، یک برنامه گروهی با دوستان ترتیب دهیم. حتی پیادهروی عصرگاهی در کنار یکی از اعضای خانواده، میتواند تأثیر زیادی بر احساس شادی ما بگذارد.
نکته مهم این است که کیفیت ارتباط مهمتر از کمیت آن است. لازم نیست روابط زیادی داشته باشیم؛ چند رابطه صمیمی و واقعی میتواند کافی باشد تا احساس کنیم در این دنیا تنها نیستیم.
انجام فعالیتها همراه با دیگران، یکی از سادهترین و مؤثرترین راههای افزایش شادی و رضایت از زندگی است. نیازی به هزینه یا تغییر بزرگ ندارد. کافی است انتخاب کنیم که بخشی از زمانمان را با کسانی بگذرانیم که برایمان مهماند.
حتی کارهای سادهای مثل آشپزی، تماشای فیلم یا قدمزدن در پارک، وقتی با کسی که دوستش داریم انجام میشود، عمق بیشتری پیدا میکند.
پس شاید راز زندگی شادتر، در چیزهای پیچیدهای مثل موفقیت شغلی یا ثروت نباشد، بلکه در همان لحظات ساده و صمیمی با دیگران نهفته باشد.
عفت حیدری فرهنگ یار تاب آوری ایران تاکید میکند در دنیایی که سرعت و فردگرایی روزبهروز بیشتر میشود، شاید بهترین کاری که میتوانیم برای سلامت و شادی خود انجام دهیم، این باشد که دوباره به جمع برگردیم. بهجای تمرکز صرف بر خود، به ارتباط، همکاری و همدلی اهمیت بدهیم.زیرا همانطور که علم و تجربه نشان میدهد، انجام فعالیتها همراه با دیگران، نهتنها زندگی را لذتبخشتر میکند، بلکه آن را معنادارتر میسازد.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید