روزی که همچون آینهای است تا تصویر واقعی تعهدمان را به آیندهسازان این مرز و بوم ببینیم. این روز، تبریک نیست، تذکر است. تذکری بر این که کودکان ما نه تنها آیندهداران کشور، بلکه شهروندان امروزند با تمام حقوقی که باید به رسمیت شناخته شود.
برنامههای اجرایی در کشورهای مختلف چگونه است؟
در نقاط مختلف جهان، این روز با اقدامات عملی و مؤثر گرامی داشته میشود که میتوان آنها را در چند دسته کلی جای داد:
۱. برنامههای آموزشی و آگاهیبخشی:
مدارس در این روز، تنها به آموزش دروس معمول بسنده نمیکنند و کارگاههای مهارتهای زندگی برگزار میکنند؛ مهارتهایی حیاتی مانند مدیریت هیجان، حل تعارض و برقراری ارتباط مؤثر. همچنین، دانشگاهها و انجمنهای روانشناسی سمینارهای تخصصی درباره مباحثی چون رشد مغز کودک، وابستگی ایمن و تابآوری برگزار میکنند تا دانش بزرگسالان را ارتقا دهند.
۲. برجستهسازی صدای کودکان:
در بسیاری از کشورها، یک اقدام نمادین بسیار powerful وجود دارد: کودکان برای یک روز، نقشهای بزرگسالان را به عهده میگیرند. مثلاً به عنوان «کودک شهردار» یا «کودک مدیر مدرسه» فعالیت میکنند. این کار، علاوه بر آگاهیبخشی، به طور مستقیم اعتماد به نفس و حس مسئولیتپذیری آنان را تقویت میکند.
۳. برنامههای بازی و تعاملات اجتماعی:
در کشورهای پیشرفته در حوزه کودک مانند اسکاندیناوی، کانادا و ژاپن، یک اقدام جالب توجه این است که خیابانها برای چند ساعت به روی خودروها بسته میشوند تا فضایی امن برای بازی آزاد کودکان فراهم شود. از منظر روانشناسی، بازی آزاد به معنای تقویت خلاقیت، امکان اکتشاف و رشد کارکردهای اجرایی مغز است.
۴. کمپینهای حمایت از سلامت روان:
در اروپا و استرالیا، این روز فرصتی برای معرفی و ترویج خطوط تلفن و چتلاینهای حمایت روانی مخصوص کودکان است. شجاعانه درباره موضوعاتی چون اضطراب، افسردگی، احساس تنهایی و پدیده قلدری صحبت میشود تا انگزدایی شود و کودکان راه کمک گرفتن را بیاموزند.
۵. برنامههای فرهنگی-هنری:
برگزاری نمایشهای عروسکی، اجرای نقاشی دیواری جمعی و محفلهای شعرخوانی توسط کودکان، همگی با یک هدف عمقی انجام میشوند: فراهم آوردن بستری برای ابراز هیجانات و پردازش عاطفی از طریق کانالهای غیرمستقیم و خلاقانه.

اما از نظر روانشناسی، چرا این روز تا این اندازه مهم است؟
این اقدامات تنها برای سرگرمی نیست؛ بلکه پشتوانه علمی عمیقی دارند:
تقویت هویت فردی و اجتماعی: کودکان درمییابند که تنها یک عضو منفعل نیستند، بلکه بخشی از جامعه هستند و نقش و صدایی دارند.
کاهش خشونت و پیشگیری از اختلالات روانی آینده: آموزش حقوق کودک به طور مستقیم با کاهش آزار و سوءرفتار مرتبط است و از آسیبهای بلندمدت روانی پیشگیری میکند.
ضرورت بازی برای رشد مغز: علوم اعصاب (نوروساینس) به طور قاطعانه تأکید میکند که بازی، قشر پیشپیشانی مغز را که مرکز تصمیمگیری، کنترل تکانه و خودتنظیمی است، تقویت کرده و مهارتهای اجتماعی ضروری را پرورش میدهد.
اهداف و چشمانداز ۲۰۲۵ از منظر علمی و توسعهای
اهداف برای سال ۲۰۲۵، ادامهدهنده “اهداف توسعه پایدار” سازمان ملل هستند. تمرکز بر روی چهار محور اصلی است:
سلامت روان: یک اولویت جهانی: برای اولین بار، سلامت روان کودکان به عنوان یک بحران جدی شناخته شده و هدف، ادغام این خدمات در سیستمهای بهداشتی و مدارس است.
حفاظت در فضای مجازی: هدف، تدوین قوانین سختگیرانهتر برای محافظت از کودکان در برابر سوءاستفاده و آزار سایبری است.
مقابله با تغییرات آب و هوایی: کودکان بزرگترین قربانیان این تغییرات هستند. هدف، افزایش سرمایهگذاری در “آموزش سبز” و درگیر کردن فعال کودکان در ارائه راهحلها است.
بیاییم ما نیز در ساختاری که در آن فعالیت میکنیم، چه خانواده باشد، چه مدرسه یا نهادهای اجتماعی، این نگاه علمی و انسانی را سرلوحه کار خود قرار دهیم. بیاییم دنیایی بسازیم که در آن، هر کودک فرصت آن را داشته باشد که نه تنها رشد کند، بلکه ببالد و شکوفا شود. زیرا که سرمایهگذاری بر کودک، در حقیقت سرمایهگذاری بر آیندهای روشن برای همه ماست.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید