مهم ترین دوران شکل گیری شخصیت کودک از زمان تولد تا هفت سالگی اوست و اثرات این دوران تا سالیان دراز همچنان باقی می ماند. کودک از سال های نخستین زندگی، رفتارها، برخوردها، ارتباطات، اعمال و حرکات اعضای خانواده به ویژه والدین را اقتباس نموده و درصدد درونی ساختن آن برمی آید.
بنابراین کوتاهی والدین در پرورش وتربیت اصولی کودک در این دوران موجب سرکشی، نافرمانی، ناسازگاری و بروز هرگونه ضعف و آسیب تربیتی در آینده او می شود و بی تردید ظهور این ناهنجاری ها نشان دهنده ناتوانی والدین در تربیت صحیح فرزندان است و این موضوع باید در جامعه امروز ما بسیار مورد توجه قرار گیرد.متاسفانه در جامعه ما از گذشته تا به امروز، نهاد مسئولی که عهده دار آموزش مهارت های فرزندپروری به همسران باشد وجود ندارد.
چه بسیارند والدینی که در برهه های سنی مختلف براساس تمایلات و ویژگی های خاص دوره سنی کودک شان عمل نمی کنند و چه بسا او را وادار به انجام اعمال و رفتاری می نمایند که در حیطه سنی و ظرفیت پذیرشش نیست.
درواقع، می توان گفت تربیت فرزندان بر پایه تجربیات ناقص و اغلب بر مبنای الگوبرداری و برداشت های کورکورانه از سبک زندگی غربی صورت می گیرد. این الگوها عمدتا از طریق گوشی ها و فضای مجازی منتقل می شوند، جایی که واقعیات به دست فراموشی سپرده شده و آنچه باقی مانده، ظاهرسازی های ساخته و پرداخته ذهن بشر است و کوچک ترین نشانه ای از تربیت و سبک زندگی ایرانی اسلامی را به همراه ندارد.
حجت الاسلام سیدجواد موسوی، کارشناس و مشاور کودک در گفت وگو با جام جم می گوید: از زمان تولد تا 11سالگی به بعد تقریبا در پنج مرحله سنی، ویژگی های مختلف و متمایزی درکودک بروز پیدامی کند.از تولد تا دوسالگی،کودک شخصیتی حسگر و علاقه مند به لمس اشیا دارد و والدین جز در مواقع خطر نباید مانع این خصوصیت او شوند. از دو الی چهارسالگی، ذهن کودک فقط مشغول عکس برداری از رفتار ها و شخصیت هاست و با آنها شخصیت خود را شروع به ساختن می کند.در این رده سنی جثه کودک کوچک و رفتار او کودکانه است، اما نباید فرض رابرآن گذاشت که او عملکرد و اعمال اطرافیان را نمی فهمد.
چه بسا وقتی بزرگ شودتمام برداشت های این رده سنی راموردتجزیه وتحلیل قرارمی دهد. ازاین روروابط و رفتارهای بی ضابطه در این رده سنی کودک به تحلیل و درک آن در سن بلوغ منجر می شود وبه همین دلیل ضروری است این گونه موارد تحت ضابطه درآیند.
از چهار الی هفت سالگی، کودک علاقه شدیدی به ادبیات کودکانه وبازی ها دارد و نیازمند به توجه زیاد و ارتباط کلامی بالاست. تفکری خودمحور دارد که با خودخواهی کاملا متفاوت است و همه را با خود همراه می سازد و نیاز به تاییدشدن پیدا می کند. بر این اساس باید با کودک همراه بود. نیاز شدیدی به رابطه با هم سن وسالان پیدا می کند و به دلیل آن که قدرت تصویرسازی ذهنی بسیار بالایی دارد دراین رده سنی بسیار به داستان علاقه مند است.روی موضوعات خوب و بد متمرکز می شود و قوانین و قواعد ساده و نه پیچیده را می فهمد و بعضی قوانین را به طور ثابت در ذهنش نگه می دارد.
همان طور که کودک در مراحل مختلف سنی ویژگی های مختلفی را بروز می دهد بازی او نیز قواعد خاصی دارد. همزمان که بحث تادیب کودک از سه سالگی شروع می شود، تمایل کودک به بازی نیز پدیدار می گردد. درواقع بیشتر تجربه هایی که کودک در زمینه های مختلف در هفت سال اول زندگی کسب می کند از طریق بازی است.
به گفته سیدجواد موسوی، هرکدام از بازی های کودکانه می تواند باعث سازندگی کودک شود. درخصوص قاعده بازی های کودکانه، والدین باید بدانند که حداقل زمان بازی با کودک دو ساعت است، در غیر این صورت کودک ارضا نشده و این نیاز در وی به صورت عقده باقی می ماند. پس اگر والدینی کودک شان را به پارک یا محلی برای بازی و تفریح بردند تا قبل از این زمان او را از بازی محروم نکنند.
این کارشناس دینی در خصوص سازنده بودن برخی از بازی های کودکانه می گوید: بازی خانه سازی، کودک را صاحب اختیار بار می آورد و به او می آموزد که با مشکلات می شود ساخت. بازی ترکاندن بادکنک برای رفع عقده ها و رهایی از خجالتی بودن مفید است وبه کودک می فهماند که بزرگ ترین مشکلات هم قابل ترکاندن هستند،ضمن این که او یاد می گیرد عقده هایش را بترکاند. خمیر بازی به طور غیرمستقیم، منعطف بودن را به او می آموزد وبه کودک می فهماند لجباز نباشد و گاهی هم تغییر کند. تلفن بازی که در آن والدین با استفاده از دوعددگوشی تلفن با کودک شان تلفنی صحبت می کنند، بهترین وسیله برای اجتماعی کردن وآموختن روابط عمومی ورفع خجالتی بودن کودک است.
موسوی تصریح می کندچون کودکان خیال پردازند و قدرت تصویرسازی بالایی دارند، در نتیجه دروغ، ابزار بازی آن هاست واین ازعیوب کودک نیست.مطالعات متعدد نشان می دهد، بسیاری از روان شناسان دینی موافق با بازی های رایانه ای که امروزه در رده سنی سه تا هفت سال در اختیار کودک قرار داده می شود نیستند؛ حال این بازی ها محتوای قرآنی داشته باشد یا غیرقرآنی، چراکه کودک به دستگاهی به نام رایانه سپرده می شود که بسیار آسیب زا به نظر می رسد. درواقع ما به نوعی بی دلیل رایانه را وارد فضای روانی کودک می کنیم. کودک ما شاید چند روز یا چند ماه بازی رایانه ای قرآنی را انجام دهد ولی بعد از مدتی هزاران برنامه متفرقه سروکله اش در ذهن کودک باز می شود.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید