0

رابطه بین ویژگی های شخصیتی و فساد سازمانی

رابطه بین ویژگی های شخصیتی و فساد سازمانی
بازدید 25
رابطه بین ویژگی های شخصیتی و فساد سازمانی
رابطه بین ویژگی های شخصیتی و فساد سازمانی از دو جنبه فردی و اجتماعی قابل بررسی است. تحقیقات در این مورد عمدتا با تمرکز بر پنج ویژگی بزرگ شخصیتی شامل گشودگی (openness)، توافق و مدارا جویی (agreeableness)، روان رنجوری (neuroticism)، برونگرایی (extraversion) و وظیفه مندی (conscientiousness) انجام شده است. این ویژگی ها توضیح دهنده وسعت تفاوت هایی است که از نظر رفتار، افکار و احساسات در بین انسان ها وجود دارد و تعیین کننده چگونگی سازگاری افراد در موقعیت های مختلف در طول زمان است. اعتبار پنج ویژگی شخصیتی، به عنوان مبنای تحقیقات در کشورهای مختلف مورد صحه گذاری قرار گرفته است.

«گشودگی» به جست وجوی فعالانه تجربیات تازه و معطوف کردن توجه و تفکر درباره چیزهای نویی که با آن برخورد می کنیم اطلاق می شود. کسانی که از تجربه های نو با ذهن باز استقبال می کنند، معمولا وضعیت موجود را زیر سوال می برند، موضوعات اخلاقی را سبک و سنگین کرده و برای آن مجادله می کنند. «مداراجویی» به همکار بودن، مفید بودن، دوستانه رفتار کردن، قابل اعتماد بودن، ملاحظه کردن راحتی و رفاه دیگران، احتراز از رفتارهای منع شده توسط دیگران و ارزش دادن به رفتارهایی که به نفع کلیت جامعه است گفته می شود.

«برونگرایی» به معنای اجتماعی بودن، خوش معاشرت بودن و چیره دستی و توانایی پیشبرد سیستماتیک اهداف خود در محیط های اجتماعی است. منظور از «وظیفه مندی» تمایل به سختکوشی، انضباط، دقت در کار، سازماندهی داشتن و توجه کامل به جزئیات برای موفق شدن است. افراد دارای این ویژگی با دقت برنامه ریزی می کنند، در جهت تحقق اهداف عملکرد حرکت می کنند و به ضرب الاجل ها پایبندند. «روان رنجوری» به معنای مضطرب بودن، احساس ناامنی، هیجان، زودرنجی و گیج و غرقه بودن تحت تاثیر مطالبات کاری و اجتماعی است. افراد روان رنجور احتمالا برای رسیدن به اهداف خود راه های میان بر را برمی گزینند.

نتایج تحقیقات پلتزر و کودامارا به ترتیب در سال های 2019 و 2020 نشان داد که گشودگی، مداراجویی، برونگرایی و وظیفه مندی با رفتارهای غیراخلاقی، غیرمولد و انحرافی در محیط کار رابطه مثبت ندارند، اما روان رنجوری با این رفتارها رابطه مثبت دارد.

اما بررسی رابطه شخصیت با فساد صرفا در سطح فردی کافی نیست. بلکه بررسی شخصیت سازمانی و شخصیت ملی هم مهم است و باید مشخص شود که ویژگی های شخصیتی پنج گانه در سطح سازمانی و ملی به چه معناست و چگونه بر احتمال بروز فساد موثرند. جالب است که این سطح از تحقیقات نسبت به سطح فردی نتایج متفاوتی داشته است. مثلا کانلی و همکارانش در سال 2008 برای یافتن سرنخ امکان پیش بینی فساد بر اساس شخصیت، توانستند آثار ناهمگونی را در دو سطح فردی و ملی شناسایی کنند. این یافته به طرح مفهومی به نام «پارادوکس وظیفه مندی» (conscientiousness paradox) منجر شد.

آنها دریافتند که اگرچه ویژگی «وظیفه مندی» در سطح فردی ارتباط مثبت با فساد ندارد اما این ویژگی در سطح سازمانی و ملی با فساد رابطه مثبت دارد. یکی از دلایل این پدیده آن است که سازمان ها یا جوامع با سطح بالای «وظیفه مندی» چنانچه مصصم باشند به هر قیمتی به اهداف خود دست یابند، دچار گرایش هماورد طلبی و برتری جویی می شوند و بنابراین با اشتیاق بیشتری به سمت اعمال غیراخلاقی جذب می شوند. آنها معمولا با زدن مهر تایید عمومی روی پدیده فساد، رسیدن به اهداف را توجیه و محقق می کنند.
یکسری تحقیقات نیز درباره ارتباط فرهنگ با فساد انجام شده است. در تعریف فرهنگ، دو دیدگاه حدی وجود دارد. مطابق دیدگاه روان شناختی، فرهنگ در درون افراد جامعه سکنی دارد و آن را به صورت مجموعه ای از باورها، رفتارها، ارزش ها و الگوهای شناختی که مردم یک جامعه در آن مشترک هستند تعریف می کنند. اما طبق دیدگاه بافتاری (زمینه ای)، فرهنگ در بیرون از وجود افراد جامعه قرار دارد و یک سیستم ارزشی استاندارد است که عملکرد نهادهای اجتماعی بر پایه آن قرار دارد. تحقیقات زیادی ثابت کرده اند که بین میزان فاصله قدرت، جمع گرایی، پدر سالاری و احتراز از عدم قطعیت با فساد – به ویژه فساد مالی – رابطه مثبت وجود دارد. به عنوان مثال، در سازمان ها یا جوامعی که فاصله قدرت زیاد است، وابستگی زیردستان به سرپرستان بیشتر است و تصمیم گیری ها نه بر اساس شایستگی، بلکه به صورت سلیقه ای و بر مبنای لطف یا وفاداری فرد به سرپرست صورت می گیرد.
این امر زمینه شکل گیری فساد به شکل هواداری و خویشاوندبازی را فراهم می کند. در سازمان ها و جوامع جمع گرا که حقوق فردی در اولویت نیست، تصمیم گیری درباره زندگی فرد اغلب از درون گروهی که به آن تعلق دارد گرفته می شود. این شکل از فامیل گرایی، گرایش زیادی به اخلاقی دیدن امور ندارد و در آن مدیران بلندپایه تمایل به دریافت رشوه دارند.
همچنین سازمان ها و جوامع پدرسالاری که صرفا بر موفقیت مادی تمرکز می کنند معمولا در چنبره فساد می افتند. و بالاخره در سازمان ها و جوامعی که سطح عدم قطعیت بالاست، افراد از بروز وضعیت های ناشناخته ای که خروجی های آنها معلوم نیست احساس تهدید می کنند و برای محافظت از خود به فساد کشیده می شوند.
لازم به ذکر است در تحقیقاتی که در سال 2004 توسط پیترسون و در سال 2009 توسط سلیم و بونتیس انجام شد، آنها بین «عمل» و «ارزش» و رابطه هر کدام با فساد تفاوت هایی قائل شده اند. مثلا درباره جمع گرایی گفته اند که اگرچه جمع گرایی به عنوان یک «ارزش» با فساد رابطه مثبت دارد، اما «عمل» جمع گرایانه به دلیل آن که به هنجارهای همکارانه منجر می شود و اهداف گروهی را بر اهداف شخصی مقدم می دارد، با فساد رابطه مثبت ندارد.

 
 

💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید

📜 قوانین ارسال نظرات کاربران
  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از بررسی توسط تیم ایران مدیکال منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، افترا و یا خلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران باشد منتشر نخواهد شد.
  • لازم به یادآوری است که آی پی شخص نظر دهنده ثبت می شود و کلیه مسئولیت های حقوقی نظرات بر عهده شخص نظر بوده و قابل پیگیری قضایی می باشد که در صورت هر گونه شکایت مسئولیت بر عهده شخص نظر دهنده خواهد بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *