راهنمای جدید WHO برای تحول خدمات سلامت روان (۲۰۲۵) نیز کشورها را تشویق میکند تا خدمات را بهصورت اجتماعمحور، مشارکتی و در دسترس همگان بازآرایی کنند.
در برخی کشورها، واحدهای ویژه مانند «EmPATH Units » برای پاسخ سریع به نیازهای روانی در بحرانها ایجاد شدهاند و نشان دادهاند که چگونه تلفیق مراقبت فوری، حمایت اجتماعی و مداخله تخصصی میتواند بار روانی جامعه را بهطور چشمگیری کاهش دهد.
برای ایران، تحقق شعار امسال مستلزم رویکردی راهبردی است. نخست، باید خدمات سلامت روان بهعنوان بخش لاینفک از برنامههای ملی آمادگی و پاسخ به بحرانها تعریف شود. تدوین بسته خدمات اضطراری بومی، آموزش نیروهای غیراختصاصی برای ارائه کمک روانی اولیه، تقویت شبکه بهداشت در مناطق محروم و گسترش خدمات مشاوره از راه دور از جمله اقدامات ضروریاند.
همچنین لازم است سازمانهای مردمنهاد، مراکز دانشگاهی و رسانهها در فرایند ارتقای سواد سلامت روان و کاهش انگ اجتماعی مشارکت فعال داشته باشند. ایجاد نظامهای داده و پایش سلامت روان، تخصیص منابع پایدار و ارزیابی مستمر کیفیت مداخلات میتواند مسیر پایداری برای بهبود وضعیت روانی جامعه در بحرانها ترسیم کند.
در نهایت، باید پذیرفت که سلامت روان نه بخش فرعی، بلکه محور اصلی سلامت عمومی و تابآوری اجتماعی است. در شرایط اضطراری، سلامت روان نخستین حوزهای است که دچار فرسایش میشود، اما میتواند نخستین جایی نیز باشد که با مداخله مؤثر، امید و انسجام را بازسازی کند.
از این رو، «دسترسی به خدمات سلامت روان در بحرانها» نه یک شعار نمادین، بلکه ضرورتی استراتژیک برای پایداری ملی و انسانی است. تحقق این هدف نیازمند همافزایی همهجانبه میان دولت، دانشگاه، جامعه مدنی و مردم است تا سلامت روان به معنای واقعی، به یک اولویت همگانی تبدیل شود.

💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید