زهرا نیازاده روانشناس و نویسنده کتاب مسیر تاب آوری بر این بارو است نارساخوانی یا دیسلکسیا یک اختلال ویژه یادگیری است که بر توانایی فرد در خواندن، تشخیص صداها، رمزگشایی کلمات و درک نوشتهها تأثیر میگذارد. فردِ دارای دیسلکسیا معمولاً هوش طبیعی یا حتی بالاتر از میانگین دارد، اما مغز او اطلاعات زبانی را به شکل متفاوتی پردازش میکند. به همین دلیل، خواندن برای او کاری دشوار، کند یا همراه با اشتباههایی مانند جابهجایی، حذف یا وارونهخوانی حروف و کلمات میشود.
دیسلکسیا یا همان Dyslexia که با نامهای دیگر مانند خوانشپریشی، نارساخوانی یا دشخوانی نیز شناخته میشود، این اختلال با هوش فرد ارتباطی ندارد و بیشتر ناشی از اختلال در پردازش زبانی و شناختی مغز است.
به گزارش میگنا نارساخوانی یا دیسلکسیا یکی از شناختهشدهترین و در عین حال پیچیدهترین اختلالات یادگیری است که به طور مستقیم بر توانایی فرد در خواندن، درک واژهها، تشخیص صداها و تبدیل حروف به آوا تأثیر میگذارد. این اختلال هیچ ارتباطی با سطح هوش فرد ندارد و کودکی که دیسلکسیا دارد میتواند هوشی کاملاً طبیعی یا حتی بالاتر از میانگین داشته باشد، اما هنگام خواندن با دشواری روبهرو میشود. نارساخوانی بر پردازش زبانی مغز اثر میگذارد و باعث میشود ارتباط میان صداها، شکل کلمات و معنی آنها برای فرد دشوار شود. همین ویژگی باعث میشود بسیاری از کودکان با وجود تلاش زیاد نتوانند مانند همسالان خود بخوانند و این موضوع گاهی باعث افت تحصیلی، کاهش اعتمادبهنفس و مشکلات هیجانی در آنها میشود.
دیسلکسیا یک مشکل جهانی است و تخمین زده میشود بین پنج تا پانزده درصد کودکان در جهان درجاتی از نارساخوانی را تجربه کنند. این اختلال معمولاً از سنین دبستان مشخص میشود، زمانی که کودک باید خواندن و نوشتن را آغاز کند و به دلیل ضعف در تشخیص صداها، کندخوانی، وارونهخوانی یا حذف و اضافه کردن حروف، نشانههای آن آشکار میشود. در بسیاری موارد، والدین تصور میکنند مشکل از کمکاری، بیتوجهی یا تنبلی کودک است، در حالی که منشأ اصلی مشکل در ساختار پردازش مغز قرار دارد. شناخت درست نارساخوانی اولین گام برای درمان و حمایت از کودک است و هرچه تشخیص زودتر انجام شود، احتمال موفقیت در یادگیری بیشتر خواهد بود.
نارساخوانی تنها به معنای بدخواندن نیست، بلکه یک اختلال پردازش زبانی عمیقتر است. فردی که دیسلکسیا دارد ممکن است نتواند صداهای کلمات را به درستی تجزیه کند، برای مثال صدای «ک» را از «گ» یا «پ» را از «ب» به خوبی تشخیص ندهد. گاهی کودک در ترکیب صداها به مشکل میخورد یا هنگام خواندن کلمات ساده آنها را حدس میزند. برخی از کودکان نیز هنگام خواندن خطوط را جا میاندازند، کلمات را وارونه میخوانند یا شکل ظاهری حروف را درست تشخیص نمیدهند. این اختلال بر حافظه کاری نیز اثر میگذارد، به این معنا که کودک ممکن است نتواند چند صدا یا چند کلمه را همزمان در ذهن نگه دارد. همین موضوع سرعت خواندن را کاهش میدهد و باعث میشود کودک درک درستی از متن نداشته باشد.
یکی از ابعاد مهم نارساخوانی، تأثیر آن بر مهارتهای مرتبط با زبان است. زبانی مانند فارسی از یک سو نسبت به برخی زبانها الگوهای آوایی منظمتری دارد، اما از سوی دیگر وجود شکلهای مختلف حروف در ابتدای کلمه، میانکلمه و پایان کلمه میتواند کودکان دارای دیسلکسیا را دچار سردرگمی کند. همچنین نوشتار چسبان در فارسی چالش مضاعفی برای کودک ایجاد میکند. نارساخوانی اغلب همراه با اختلالات دیگری مانند نارسانویسی، اختلال توجه، مشکلات حافظه کاری یا اختلالات پردازش شنوایی دیده میشود، که همین مسئله شدت مشکل را بیشتر میکند. به همین دلیل، تشخیص دقیق و کامل توسط متخصص ضروری است.
ابعاد مختلف نارساخوانی بسیار گسترده است و تنها بر خواندن محدود نمیشود.
یکی از ابعاد مهم آن بعد شناختی است. کودک دارای نارساخوانی معمولاً در بخشهایی از مغز که مرتبط با پردازش آواها، حافظه شنیداری و سرعت نامگذاری هستند عملکرد پایینتر از میانگین دارد. این کودکان ممکن است در کارهایی که نیاز به پردازش سریع اطلاعات دارند نیز دچار مشکل شوند.
بعد دیگر مربوط به زبان است، یعنی توانایی فرد در درک ساختار زبانی، جملهبندی، دستور زبان و تبدیل آوا به حروف. این کودکان ممکن است در نام بردن اشیاء، پیدا کردن کلمات مناسب، به خاطر سپردن نامها یا تکرار جملات پیچیده ضعف داشته باشند.
بعد سوم مربوط به هیجان و رفتار است. کودکانی که مدتها با مشکل خواندن مواجه بودهاند، معمولاً اعتمادبهنفس پایینی پیدا میکنند. آنها ممکن است در کلاس درس مضطرب شوند، از بلندخوانی بترسند، از انجام تکالیف مدرسه اجتناب کنند یا احساس کنند نسبت به دیگران کمهوشتر هستند. این مسائل اگر درمان نشود میتواند به مشکلات جدیتر مانند اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی یا مشکلات رفتاری منجر شود. بنابراین نارساخوانی تنها یک اختلال آموزشی نیست، بلکه ابعاد هیجانی، اجتماعی و روانی نیز دارد.
بعد چهارم نارساخوانی مربوط به عملکرد تحصیلی است. کودکانی که با مشکل خواندن روبهرو هستند معمولاً در درسهای دیگر نیز به سختی پیشرفت میکنند. درسی مانند علوم، ریاضی یا مطالعات اجتماعی نیز نیازمند خواندن دقیق دستورالعملها، سوالات و متن کتاب هستند. زمانی که کودک در خواندن ضعف دارد، طبیعی است که درک مطالب در سایر دروس نیز دشوار شود. این موضوع باعث کاهش انگیزه، افت تحصیلی و فاصله گرفتن کودک از درس میشود. با این حال، اگر حمایت مناسب انجام شود، کودکان دارای دیسلکسیا میتوانند در بسیاری از زمینهها موفق شوند، زیرا این اختلال ارتباطی با میزان هوش یا خلاقیت ندارد.
بعد پنجم نارساخوانی بعد عصبی است. تحقیقات نشان داده است مغز افراد دارای دیسلکسیا به طور متفاوتی اطلاعات زبانی را پردازش میکند. این تفاوت لزوماً ضعف نیست، بلکه نوعی الگوی متفاوت پردازش است. بسیاری از افراد دارای نارساخوانی ذهنی خلاق، تصویری و نوآور دارند و در زمینههایی مانند هنر، طراحی، مهندسی، کارهای بصری، موسیقی و فعالیتهای عملی عملکرد درخشانی دارند. برخی از برجستهترین دانشمندان، هنرمندان و مخترعان جهان در بزرگسالی اعلام کردهاند که در کودکی نارساخوان بودهاند. این موضوع نشان میدهد که نارساخوانی محدودیت نیست، بلکه یک سبک یادگیری متفاوت است که نیازمند آموزش ویژه میباشد.
بعد مهم دیگر نارساخوانی بعد خانوادگی است. نارساخوانی معمولاً ریشه ژنتیکی دارد و در بسیاری از خانوادهها نسل به نسل منتقل میشود. اگر یکی از والدین یا خواهر و برادر کودک نارساخوانی داشته باشد، احتمال بروز آن در کودک نیز افزایش مییابد. آگاهی خانواده از این موضوع باعث میشود والدین به جای سرزنش یا فشار آوردن به کودک، با مهربانی و درک بیشتری فرایند یادگیری او را دنبال کنند. نقش خانواده در موفقیت کودک بسیار مهم است و حمایت هیجانی، انگیزشی و آموزشی آنها تأثیر بزرگی در روند درمان دارد.
نارساخوانی همچنین بعد محیطی دارد. محیط مدرسه، شیوه تدریس معلم، میزان حوصله و توجه او، فضای یادگیری، و دسترسی به ابزارهای کمکآموزشی میتواند شدت یا ضعف علائم نارساخوانی را تعیین کند. کودکانی که در محیطهای حمایتی قرار دارند سریعتر پیشرفت میکنند. معلمانی که آموزش دیدهاند و میدانند چگونه با این کودکان کار کنند، میتوانند نقش بزرگی در بهبود آنها داشته باشند. از طرف دیگر، فشار بیش از حد، مقایسه با دانشآموزان دیگر یا تنبیه کودک به دلیل ضعف در خواندن میتواند مشکلات روانی و تحصیلی را شدیدتر کند.
یکی از مهمترین ابعاد نارساخوانی بعد شناسایی و تشخیص است. تشخیص درست معمولاً از طریق آزمونهای استاندارد خواندن، آزمونهای پردازش آوا، آزمونهای حافظه کاری و ارزیابیهای تخصصی روانشناختی انجام میشود. بسیاری از کودکان دیر تشخیص داده میشوند، زیرا علائم آنها با بیتوجهی، کمبود تمرکز یا ضعف انگیزه اشتباه گرفته میشود. تشخیص زودهنگام در سنین پیشدبستانی یا اوایل دبستان باعث میشود آموزش مؤثرتر باشد. اگر مشکل کودک در سنین بالاتر تشخیص داده شود، درمان سختتر و طولانیتر میشود.
نارساخوانی همچنین بعد مهم دیگری دارد که مربوط به روشهای جبرانی و سازگاری است. بسیاری از افراد دارای دیسلکسیا پس از مدتی میآموزند که چگونه با روشهای جایگزین بهتر یاد بگیرند. برای مثال، از شنیدن کتابهای صوتی، استفاده از نرمافزارهای خوانش متن، استفاده از تصاویر ذهنی یا خلاصهبرداریهای صوتی بهره میبرند. همین روشها میتواند راهی برای موفقیت تحصیلی و شغلی آنها باشد. آموزش این راهکارها توسط روانشناس یا معلم متخصص بخش مهمی از درمان است.
در پایان لازم است روشهای درمان نارساخوانی نیز به صورت کامل توضیح داده شود. درمان نارساخوانی معمولاً شامل چند بخش اصلی است. مهمترین روش درمان، آموزش مستقیم و ساختاریافته مهارتهای خواندن است که معمولاً شامل تمرینهای آگاهی واجی، تشخیص صداها، ترکیب صداها، تقویت حافظه کاری و تمرینهای سرعت خواندن میشود. آگاهی واجی یعنی توانایی شنیدن، تشخیص و دستکاری صداهای تشکیلدهنده کلمات. کودک باید بیاموزد صداها را جدا کند، آنها را ترکیب کند و به شکل صحیح به حروف ربط دهد. این تمرینها معمولاً توسط متخصص اختلالات یادگیری انجام میشود.
بخش دوم درمان استفاده از روشهای چندحسی است. در روش چندحسی، کودک همزمان از چشم، گوش، لمس و حرکت دستها استفاده میکند. برای مثال هنگام یادگیری حرف «ب»، کودک هم شکل آن را میبیند، هم صدای آن را میشنود، هم با دست آن را مینویسد و هم از کارتهای برجسته برای لمس فرم صحیح آن استفاده میکند. این روش به مغز کمک میکند مسیرهای بیشتری برای یادگیری ایجاد کند.
بخش سوم درمان شامل تقویت مهارتهای شناختی است. تمرینهایی برای افزایش حافظه کاری، توجه، سرعت پردازش و مهارتهای شنیداری در این مرحله استفاده میشود. بسیاری از کودکان پس از تقویت این مهارتها پیشرفت چشمگیری در خواندن نشان میدهند.
بخش چهارم درمان مربوط به استفاده از ابزارهای کمکی است. کتابهای صوتی، فونتهای مناسب برای نارساخوانی، نرمافزارهای تبدیل متن به گفتار، خطکشهای مخصوص خواندن و کارتهای آموزشی از جمله ابزارهایی هستند که به کودک کمک میکنند آسانتر یاد بگیرد.
بخش پنجم درمان به حمایت هیجانی اختصاص دارد. والدین باید با کودک مهربان باشند، او را سرزنش نکنند و تلاشش را ارزشمند بدانند. افزایش اعتمادبهنفس و کاهش اضطراب نقش مهمی در موفقیت درمان دارد.
پایان سخن اینکه درمان نارساخوانی یک مسیر تدریجی و نیازمند صبر است. کودکانی که حمایت کافی دریافت میکنند، آموزش مناسب میبینند و در محیطی بدون فشار قرار دارند، میتوانند به سطح بسیار خوبی از خواندن برسند و در آینده در زمینههای مختلف زندگی خود موفق شوند.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید