تصور عمومی جامعه از زنان شاغل در سالهای اخیر دستخوش تغییرات قابل توجهی شده است. این تغییرات ناشی از عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی متعددی هستند
امروزه زنان بیشتری به دنبال اشتغال و فعالیتهای اجتماعی هستند. تحقیقات نشان میدهد که 73 درصد از زنان خانهدار تمایل دارند که شاغل شوند، اما موانع مختلفی مانند عدم حمایت همسران و نبود فرصتهای شغلی مناسب مانع از این امر میشود.
این حرکت نه تنها به تقویت استقلال مالی زنان کمک میکند، بلکه به تغییر نگرشها و الگوهای سنتی جامعه نیز منجر میشود. همچنین، حضور زنان در بازار کار و فعالیتهای اجتماعی باعث تنوع و خلاقیت بیشتر در محیطهای کاری و تصمیمگیری میشود.
خانوادهها به تدریج نسبت به کار زنان تغییر نگرش پیدا کردهاند. بسیاری از خانوادهها دیگر بر این باور نیستند که وظایف خانوادگی تنها بر عهده زنان است و به اشتغال آنها به عنوان یک نیاز اقتصادی و اجتماعی نگاه میکنند
تغییر نگرش خانوادهها نسبت به کار زنان
در سالهای اخیر، خانوادهها به تدریج نگرش مثبتتری نسبت به کار زنان پیدا کردهاند. این تغییر ناشی از افزایش آگاهی اجتماعی، تحصیلات بالاتر زنان و نیازهای اقتصادی است. بسیاری از خانوادهها اکنون به توانمندیهای زنان در محیط کار احترام میگذارند و آنها را به عنوان همکاران مؤثر و مستقل میشناسند.
همچنین، نقش زنان در تأمین معیشت خانواده و مشارکت در تصمیمگیریهای اقتصادی بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این تحولات نه تنها به بهبود وضعیت اجتماعی زنان کمک کرده، بلکه به تقویت بنیانهای خانواده نیز انجامیده است.
با این حال زنان شاغل با چالشهای متعددی در تعادل بین کار و خانواده مواجه هستند. این تعارض میتواند منجر به فشارهای روانی و عدم تعادل در زندگی شخصی آنها شود.
فشارهای کاری، مسئولیتهای خانوادگی و انتظارات اجتماعی میتوانند باعث ایجاد استرس و خستگی شوند.
بسیاری از زنان باید ساعات طولانی را در محل کار بگذرانند و در عین حال از فرزندان و خانه نیز مراقبت کنند. ممکن است این تعارض در نقش های اجتماعی منجر به احساس گناه و نارضایتی شود.
برای مقابله با این چالشها، ایجاد انعطافپذیری در ساعات کاری، حمایت از سوی همکاران و خانواده، و استفاده از تکنیکهای مدیریت زمان میتواند به زنان کمک کند تا تعادل بهتری بین کار و زندگی شخصی برقرار کنند.
با وجود تمایل بالای زنان به اشتغال، مشکلات اقتصادی و بیکاری در سطح بالا مانع از ورود آنها به بازار کار میشود. این موضوع باعث تأخیر در سن ازدواج و کاهش باروری شده است.
عدم دسترسی به فرصتهای شغلی مناسب یا وجود سقف شیشه ای، تبعیضهای جنسیتی و نبود زیرساختهای حمایتی از جمله موانع جدی محسوب میشوند. همچنین، مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی نیز فشار بیشتری بر زنان وارد میکند و آنها را از پیگیری شغلهای مورد علاقهشان بازمیدارد.
برای حل این مشکل، نیاز به سیاستهای حمایتی، آموزش مهارتهای شغلی و ایجاد فرصتهای برابر برای همه افراد جامعه وجود دارد.
اشتغال زنان نه تنها به افزایش درآمد خانواده کمک میکند، بلکه موجب افزایش عزت نفس و استقلال مالی آنها نیز میشود. زنانی که در عرصه اجتماعی فعال هستند، احساس قدرت و خلاقیت بیشتری دارند.
هنگامی که زنان در محیط کار فعال میشوند، احساس توانمندی و اعتماد به نفس بیشتری پیدا میکنند. این امر باعث میشود که آنها بتوانند تصمیمات مالی بهتری بگیرند و در زندگی شخصی و اجتماعی خود نقش مؤثرتری ایفا کنند.
حضور زنان در بازار کار به تنوع و خلاقیت در محیطهای کاری کمک کرده و موجب پیشرفت جامعه میشود. در نتیجه، اشتغال زنان نه تنها برای خانوادهها، بلکه برای کل جامعه سودمند است.
مشارکت فعال زنان در اقتصاد میتواند به رشد تولید ناخالص ملی کمک کند. اقتصاددانان بر این باورند که عدم توجه به نقش زنان در اقتصاد، منجر به هدر رفتن نیروی انسانی و کاهش کارایی اقتصادی خواهد شد.
زنان با ورود به بازار کار، تواناییهای خود را در زمینههای مختلف به نمایش میگذارند و نوآوری و خلاقیت را به ارمغان میآورند. این مشارکت میتواند منجر به افزایش بهرهوری، کاهش فقر و بهبود کیفیت زندگی خانوادهها شود. همچنین، حضور زنان در مشاغل مختلف موجب تنوع در تصمیمگیریها و استراتژیهای اقتصادی میشود. بنابراین، سرمایهگذاری در آموزش و توانمندسازی زنان یکی از کلیدهای رشد پایدار اقتصادی است.
عفت حیدری روانشناس اجتماعی و مترجم کتاب تاب آوری زنان در خاتمه این مطلب آورده است تغییرات در تصور عمومی جامعه از زنان شاغل نشاندهنده تحولی مثبت در نگرشهای اجتماعی است، هرچند همچنان چالشهایی وجود دارد که نیازمند توجه و برنامهریزی مناسب است.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید