مبنای ایجاد پلفترم اینستاگرام، سرگرمی است و به طور کلی در دسته پلتفرمهایی قرار میگیرد که برای سرگرم کردن مردم تولید شدهاند اما امروزه استفاده از این پلتفرم صرفا برای سرگرمی انجام نمیشود و موقعیت برای کسب درآمد، آموزش و برقراری ارتباطات اجتماعی هم در آن فراهم است.
تعداد بالای کاربران در این پلتفرم، بازار خوبی برای کسبوکارهای مختلف ایجاد کرده است. در این میان کسبوکارهایی هم ایجاد شده که در محیط واقعی اجازه فعالیت ندارند و غیرقانونی هستند اما از این فضا استفاده کرده و با اعتمادسازی، درآمد بالایی کسب میکنند.
یکی از این کسبوکارهای کاذب هم که به خوبی توانست در فضای اینستاگرام پر و بال بگیرد و علاوه بر این نگرش بخشی از جامعه را در راستای منافع خود تغییر بدهد، کسانی هستند که یا وانمود میکنند افراد بسیاری موفقی هستند و میتوانند در زمان کوتاهی راز موفقیتهای بیشمار خود را به شما بیاموزند یا تحت عنوان روانشناس قادرند مشکلات و اختلالات روانی شما را درمان کنند.
احساس نیازی که بیپاسخ میماند
چرا با وجود اینکه بارها از تبعات اعتماد به این دست افراد گفته شده اما هنوز این آدمها مخاطب دارند و میتوانند برای مردم نسخه بنویسند؟ بخشی از این پاسخ این سوال در نبود الگوی قابل اعتماد نهفته است. به زبان سادهتر نیاز به استفاده از خدمات روانشناسی در میان مردم وجود دارد. آدمها هر روز در مواجهه با اضطراب و تنشهای متعدد هستند، سردرگم میشوند و دوست دارند بدانند که در موقعیتهای مختلف چطور باید با احساسات خود کنار بیایند یا کودکی و نوجوانی سختی داشته و در بزرگسالی با تروماهای مختلفی دست و پنجه نرم میکنند اما هنوز آموزش ندیدهاند که چطور باید به این نیاز پاسخ بدهند.
از جهتی اینستاگرام ابزار در دسترسی است و میتوان به راحتی به افراد مراجعه و از یک کسب و کار استفاده کرد. علاوه بر این معمولا کسانی که در این زمینه فعالیت میکنند، به خوبی میدانند که چطور باید مخاطب را اقناع کرد تا با آنها همراه شود. مخاطب آموزش ندیده هم که نمیداند چطور و از کجا باید صحبتهای فرد را راستیآزمایی کند، اعتماد کرده و با او همراه میشود.
وجه دیگر ماجرا هم مربوط به هزینههای خدمات روانشناسی در جامعه است. وقتی فردی در خود احساس نیاز میکند و در قدم اول یا از کسی میخواهد به او روانشناس معرفی کند یا سراغ اینترنت میرود و جستوجو میکند و با مواجهه با قیمتها منصرف شده و ترجیح میدهد که به همان توصیههای اینستاگرامی و زرد عمل کند یا از کنار مشکلاتش بگذرد.
تخلف روانشناسان به بهانه تخصص و شهرت
نتایج بررسیهای ما نشان میدهد که هزینه مشاوره آنلاین در پلتفرمها در کمترین حالت از ساعتی ۲۰۰ هزار تومان آغاز میشود و در مشاورههای حضوری هم قیمت از ۵۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان و حتی بیشتر متغییر است. بسته به محل مطب و میزان شهرت روانشناس هم قیمت فرق میکند.
این درحالی است که سازمان نظام روانشناسی اعلام کرده که تعرفههای خدمات روانشناسی و مشاوره سال ۱۴۰۳ در مقطع کارشناسی ارشد ۳۲۱ هزار تومان و برای مقطع دکتری ۳۷۸ هزار تومان است. لازم به ذکر است تعرفهها براساس ارائه ۴۵ دقیقه خدمات است. همچنین براساس سوابق حرفهای از زمان دریافت پروانه تخصصی، برای افراد با سابقه کار بالای ۱۵ سال، ۱۵ درصد به مبلغ پایه اضافه میشود.
از جهتی باید در نظر داشت که خدمات روانشناسی با یک جلسه به نتیجه نمیرسند و گاهی فرد به چندین جلسه خدمات درمانی نیاز دارد. این خدمات هم معمولا شامل بیمه نمیشوند. افراد هم به دلیل اینکه مشکل روحی و روانی شبیه درد جسمی نیست که عیان باشد، آن را از سبد خانواده خود حذف میکنند.
جای خالی بیمهها
حسین روزبهانی روانشناس بالینی هم در رابطه با علت گران بودن هزینههای روانشناسی به ایسکانیوز گفت: زمانی که شما برای مشکلات جسمی خود به یک متخصص مراجعه میکنید پس از ۱۰ دقیقه معاینه، حدود ۲۰۰ هزار تومان هزینه باید پرداخت کنید اما چون بیمه هزینههای درمانی را متقبل شده است، شما فقط۵۰ هزار تومان پرداخت میکنید و مابقی را بیمه پرداخت میکند اما روانشناسها یک ساعت وقت میگذارند و چون بیمه هزینههای درمان روانشناسی را به عهده نمیگیرد، برای همین به بیماران فشار میآید و فکر میکنند هزینهها زیاد است.
اهمالکاری سازمان نظام روانشناسی
از جهتی اهمالکاری سازمان نظام روانشناسی را هم نمیتوان نادیده گرفت چراکه در قدم اول باید به کار روانشناسان نظارت کند تا کسی نتواند خارج از تعرفه، هزینه اضافی دریافت کند. از جهتی این سازمان میتواند روانشناسان را موظف کند که در صورت فعالیت در اینستاگرام هم آدرس صفحه را در اختیار سازمان قرار دهند که فعالیت آنها رصد شود و هم موظف شوند که شماره پروانه خود را در قسمت اطلاعات صفحه بنویسند که مردم بتوانند راستیآزمایی کنند که با یک روانشناس مواجه هستند یا خیر. اگر این روند اجرا و به مردم هم اطلاعرسانی شود، کم کم کاربران اینستاگرام هم متوجه میشوند که چطور باید از روانشناس بودن یا نبودن فرد اطمینان حاصل کنند.
اگرچه نیاز به وجود خدمات روانشناسی ارزان و در دسترس در جامعه وجود دارد اما عزم جدی برای اصلاح رویه موجود از سوی مسئولان دیده نمیشود. در نبود روانشناسان معتبر، زردها قارچگونه زیاد میشوند و بعد شاهد افزایش باورهای نادرست در میان مردم خواهیم بود که خود را در کنشگریهای اجتماعی نشان میدهد. در چنین شرایطی نهادهایی که مسئول فرهنگسازی هستند هم
کار سختی خواهند داشت.
احسان علیپور متخصص علوم اعصاب و روانشناس درخصوص تبعات اعتماد مردم به روانشناسی زرد گفت: روانشناسی زرد تاثیر وحشتناکی روی فضای روانی آدمها گذاشته و ابتدا ترسی در وجود شما ایجاد کرده و بعد محصولی میفروشد. برای مثال میگوید که اگر میخواهی زندگی خوبی داشته باشی، باید کارهایی انجام دهی و معمولا تمام آن کارها سطحی هستند و روی هیجانات افراد تاثیر میگذارند.
وی ادامه داد: این روانشناسی غیراصولی تاثیر بسیاری بر ساختار روانی افراد، روابط و باورهایشان دارد. روانشناسی زرد دنبال حل کردن شکافهای شخصیتی نیست بلکه به شما هیجان میفروشد و از همین شکافها سواستفاده میکند.
وی ادامه داد: تا زمانی که نظارتی بر فضای رواندرمانی نیست شاهد رشد روانشناسی زرد خواهد بود. پشت صفحات روانشناسی زرد مافیایی است که تبلیغات گسترده دارد. نظام روانشناسی باید بر این فضا نظارت کند و در کنار آن آگاهی جامعه هم بالا برود. ۲ سال گذشته نظام روانشناسی اسامی روانشناسان بدون مجوز را اعلام کرد اما نه تنها دنبالکنندههای آنها کاهش پیدا نکرد بلکه بیشتر هم شد. طبیعی است که آنها هم از این فضا سواستفاده کنند؛ اگر آگاهی وجود نداشته باشد، نظارت هم کارساز نیست.
روانشناس بیان کرد: خیلی از روانشناسان زرد در همایش دانشگاهها حضور پیدا میکنند و از آنها دعوت میشود. برخی هم در تلویزیون حضور پیدا میکنند. پشت همه اینها یک رانت مالی وجود دارد. اینطور نیست که تلویزیون به دنبال آن روانشناس باشد بلکه آنها پول میدهند و صدا و سیما هم وقتی پای پول وسط باشد، اهمیتی نمیدهد که چه محتوایی ارائه میشود.
برای این که بتوانیم به صورت مصداقی تاثیرات روانشناسی زرد را بر باورهای مردم بررسی کنیم، سراغ جملات آشنای این روانشناسها رفتیم و از علیپور درباره صحت آنها پرسیدیم.
متخصص علوم اعصاب توضیح داد: روانشناسی علمی به شما میگوید که در روابط ممکن است که بخشی از شخصیت عاطفی شما نادیده گرفته شود یا دچار چالشهای متعدد شوید و باید ظرفیت پذیرش خود را بالا ببریم. چرا باید با اختلاف نظری کوچک کل رابطه را زیر سوال ببریم؟ یکی از کلیدواژههای پرتکرار این است که «آدمهای سمی را از زندگی حذف کن» اما روانشناسی علمی به فرد میگوید که از کجا معلوم خود شما سمی نباشید؟ روانشناسی علمی فرد را به تفکر درباره خود وامیدارد تا خلاها را پیدا کند. فضای جامعه اینطور شده که همه سمی هستند و فقط من آدم خوبی هستم اما واقعا اینطور است؟ تا این نگاه تغییر نکند ما درگیر روانشناسی زرد خواهیم بود.
علیپور عنوان کرد: جمله پرکابرد دیگر این است که «رنج شما را قویتر میکند» اما از نگاه روانشناسی علمی ساختار روان ما شبیه جسم ما است و هر زخمی قسمتی از روحمان را آسیب میزند. زخم خوب میشود و اگر آن قسمت دوباره آسیب ببیند من دوباره درد را تجربه میکنم. درد کسی را درمان نمیکند و شاید نگاه ما به آن تغییر کند اما به این معنی نیست که من دردمندی را تجربه نخواهم کرد.
وی افزود: از دیگر مواردی که روانشناسی زرد به ما القا میکند این است که «در هر شرایطی مثبت نگاه کن». خیلی از مردم ما فکر میکنند احساساتی مثل غم، خشم، نفرت، ترس و گناه را نباید تجربه کنند اما چون روانشناسی زرد به ما گفته که نباید آنها را تجربه کنیم از ترس تجربه سراغ آدمهایی میرویم که نگذارند ما این احساسات را تجربه کنیم. احساسات بخشی از وجود ما هستند.
علیپور ادامه داد: چه کسی در دنیا غم را تجربه نکرده است؟ این تفکر باعث میشود که فرد در جایی دیگر باجهایی بدهد و چیزی را نادیده بگیرم که برای من عواقب دارد. گاهی فرد در رابطهای که تحقیر میشود، میماند چون نمیخواهد غم را تجربه کند. روانشناسی زرد به شما میگوید که از احساستان فرار کنید.
متخصص علوم اعصاب توضیح داد: فضای رواندرمانی برای هر آدمی متفاوت است و روانشناس واقعی تلههای شخصیتی فرد را شناسایی کرده و محیط، شغل و شرایط زندگی او را میسنجد. روانشناسی زرد برای همه یک نسخه ارائه میدهند. مراجعی داشتم که روانشناسی زرد به او توصیه کرده بود مدام به همسرش زنگ بزند و در کنار او باشد و در مقابل نه تنها این کار نتیجه مثبت نداشت بلکه شکاف عمیقی بین آنها به وجود آمده بود. چسبندگی برای مراجعی خوب و برای دیگری سمی است اما روانشناسی زرد این موضوع را از هم تفکیک نمیکند.
وی ادامه داد: روانشناسی زرد از خلاها و حسرتهای مردم سواستفاده میکنند. چرا اینها تلاش میکنند که مردم را پولدار کنند؟ چرا منابع مالی آنها از مردم تامین میشود؟ آنها میگویند «وقتی شما خواب هستید، یک نفر پول در میآورد» و با این جمله اضطراب را به فرد تزریق میکند. روانشناسی علمی میگوید که خواب و استراحت بخشی از زندگی تو است.
روانشناس اضافه کرد: بسیاری از افراد به روان خود آسیب میزنند که خانه بزرگتری داشته باشند. افسردهترین آدمها در جایگاههای خوب اجتماعی هستند و روانشناسی زرد این موضوع را پنهان میکنند و عذاب به افراد هدیه میدهند. به جای این موارد به خودمان نگاه کنیم که دنبال چه چیزی هستیم. روانشناسی زرد ولع قدرت، ثروت و رابطه خوب در فرد ایجاد میکنند اما خیلی از ما حتی نمیدانیم که چه میخواهیم؟ چرا ما با خودمان در جنگ هستیم؟ روانشناسی زرد حس ناامنی، ترس و اضطراب میدهد.
نظارت ضعیف سازمانهای مسئول بر عملکرد روانشناسان، تخلف روانشناسان در دریافت هزینه بیشتر از تعرفه، تحت پوشش بیمه نبودن خدمات، ناآگاهی مردم و اعتماد به محتوای تولیدی در اینستاگرام همه دست به دست هم داده تا امروز شاهد نفوذ و تاثیرگذاری روانشناسی زرد بر باورهای مردم باشیم. آنچه روانشناسی زرد برای مردم دارد اضطراب و ترس از آینده است و اگر ساده از کنار آن بگذریم، با جامعه مضطربی رو به رو خواهیم بود که عملکرد ضعیفی دارد.
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید