گلایه نه تنها ابراز نارضایتی است بلکه فرصتی برای درخواست تغییر و بهبود نیز محسوب میشود. با بیان مؤثر گلایهها، میتوانیم روابط خود را تقویت کرده و به ایجاد تغییرات مثبت کمک کنیم.
گلایه در روابط زناشویی بهعنوان یک درخواست برای توجه و تغییر رفتار تلقی میشود. همسران باید به این گلایهها با دقت گوش دهند و احساسات یکدیگر را درک کنند. این فرآیند نهتنها به تقویت ارتباط کمک میکند بلکه تابآوری زوجین را نیز افزایش میدهد.
با پذیرش و بررسی گلایهها، زوجها میتوانند به حل مشکلات بپردازند و فضای امنتری برای ابراز احساسات ایجاد کنند. در نتیجه، این تعامل مثبت منجر به رشد عاطفی و بهبود کیفیت زندگی مشترک خواهد شد. در نهایت، توجه به گلایهها میتواند پایهای برای رابطهای پایدارتر باشد.
مسئلهای که مدتهاست با آن دست به گریبان هستم، این است که مردم زیاد غرغر و گلایه میکنند و من واقعاً انرژی منفی را دوست ندارم و از افرادی که اهل گلایه هستند دوری میکنم.
من این مسئله را در سالهای اخیر بررسی کردم و چیزهای زیادی درباره خودم یاد گرفتم.
اولین چیزی که متوجه شدم این بود که با افرادی که اهل گلایه هستند مشکل دارم، زیرا نمیتوانم آن بخشی از خودم را اهل گلایه کردن است دوست داشته باشم.
پس یاد گرفتم که آدم غرغروی درونم را پیدا کنم و به او عشق بورزم. تغییراتم محسوس بود!
فهمیدم که اگر گلایه کنم یا احساس کنم که بازیچه شدم و خوش و خرم نیستم، اشکالی ندارد. باید به خودم اجازه دهم همان آدمی باشم که هستم که گاهی نیز از گلایه پر است.
دومین چیزی که یاد گرفتم این بود که گلایهها دو بخش دارند و میتوانم تغییرشان بدهم.
۱. گلایه درواقع نوعی درخواست است: آیا ممکن است درعوض فلان کار را انجام بدهی؟ وقتی از کسی گلایه میکنیم، درخواستی در آن نهفته است که به طرف مقابل میگوید کار دیگری بکند. درک درستِ این درخواست به من کمک میکند که درخواستم را رک و پوستکنده مطرح کنم.
۲. گلایه به منزله این است که آسیب دیدهاید. گلایه صرفاً یک درخواست ساده نیست، زیرا این باور در بطن آن نهفته است که من آسیب دیدهام. اینکه چگونه آسیب دیدهام، گاهی حتی برای خودم نیز مشخص نیست. اما چیزی این وسط آسیب دیده است. اگر رفتار کسی را دوست ندارم، معمولاً به این دلیل است که روی اعصابم راه میرود یا باعث درد و رنج من میشود.
پس اگر بتوانم این دو بخش، یعنی «درخواست و آسیب» را درک کنم، میتوانم از گلایه چیز دیگری بسازم.
اول: میتوانم با آسیب کنار بیایم.
آیا میتوانم آن قسمت از وجودم را که از کارهای طرف مقابل آسیب دیده (یا موقعیتی که پیش آورده) بشناسم؟ برای بخش آسیبدیده وجودم چه کار میتوانم بکنم؟ از نظر من، همینکه آن را بشناسم، به آن توجه کنم و دوستش داشته باشم، تأثیر بسزایی دارد. اگر اعتماد کنم و بدانم که آن شخص واقعاً به دردم اهمیت میدهد، ممکن است او را در جریان بگذارم.
و به هرحال وقتی کسی گلایه میکند (حتی اگر از شما گلایه کند)، اولین کاری که باید بکنید شاید این باشد که به درد او توجه کنید و نشان دهید که به آن اهمیت میدهید.
دوم: میتوانم به درخواستِ پنهان در بطن گلایهام پی ببرم.
من میتوانم به طرف مقابل بفهمانم که واقعاً میخواهم چه تغییری ایجاد کند یا دوست دارم چه تغییری در شرایط موجود ایجاد شود. پس میتوانم سؤال کنم یا وارد عمل شوم. این مسئله به من احساس قدرت میدهد.
اگر کسی گلایه کرد، غیر از توجه به درد او میتوانید بپرسید که درخواستی دارد یا خیر. احتمالاً طرف مقابل در پاسخ به این پرسش مقاومت میکند، زیرا اکثر افراد با گلایه کردن بیشتر احساس امنیت میکنند تا اینکه از سر ضعف درخواستشان را مطرح کنند. اما همچنان میتوانید بپرسید «معلوم است که از کار من خوشت نیامده است و به این فکر میکنم که اگر میخواهی رفتارم را تغییر بدهم، دوست داری چه چیزی را عوض کنم؟»
این رویکرد از فرد شاکی میخواهد که مسئولیت طرح یک درخواست شفاف را برعهده بگیرد.
شاید مایل به انجام این کار نباشد که اشکالی ندارد، اگرنه این کار میتواند به او قدرت بدهد. سپس باید تصمیم بگیرید که آیا درخواست او را اجابت میکنید یا خیر که البته مجبور به انجام این کار نیستید.
اگر با گلایههای درونی خود (و گلایههای دیگران) به همین شکل برخورد کنید، میتوانید هر آسیبی را التیام دهید و همچنین راه پذیرش مسئولیتِ خلق یک چیز جدید را پیدا کنید.
با خود فکر کنید که چگونه میتوانید گلایههای درونی خود را بشناسید و قدرتمندانه روی آنها کار کنید؟
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید