به نام خدا
در خصوص سوالی که برای پیشگیری و کاهش آزار و حمله به کادر پزشکی پس از قتل ناجوانمردانه همکار عزیزمان رخ داد باید اشاره نمود که جهت کاهش خشونت در حق کادر درمان و یا هر قشر خدماتی دیگر، دو راه کار عمده داریم که دومی تا حد زیادی ریشه در اولی نیز دارد. اول تامین قانون مناسب و متناسب که ضمن بازدارندگی، قدرت شمول و اجرا و تادیب بالا داشته باشد و دوم فرهنگ سازی که هم قانون می خواهد و هم همکاری حکومت و رسانه ها را می طلبد.
در جوامع پیشرفته غربی و از جمله مثلا مراکز NHS اولین تابلو در بدو ورود حمایت و تکریم از تلاش پرسنل و سپس اشاره محکم به تعقیب جزایی و کیفری هرگونه آزار کلامی و فیزیکی به پرسنل است. سرعت واکنش نیروهای بازدارنده مستقر در مراکز عمدتا کمتر از یک دقیقه پس از مشاهده آزار است و هیچ ضابط انتظامی و یا قاضی کوچکترین مماشات و تخفیف در برخورد ندارند و حتی اگر عامل واقعه قصور و اشتباه کادر درمان باشد اما برخورد با فرد مهاجم (کلامی یا فیزیکی) در اولویت است و سپس یک محکمه تخصص خوشنام و معتمد طرفین (نظام پزشکی) به علت وقوع در صورت وجود شکایت می پردازد و آنها هم در صدور محکومیت و یا برائت تعارف ندارند. فقط فرقش در این است که اگر سازمان نظام پزشکی آنها حکم به محکومیت کادر درمان در وقوع حادثه بدهد، یک تشکیلات حقوقی و روانپزشکی قوی هم برای طی مراحل اجرای حکم در اختیار محکوم علیه قرار می گیرد تا زندگی اش از هم نپاشد.
بنابرین راهکار دو تاست:
۱)تدوین و تصویب قوانین مناسب و متناسب برای دفاع از کادر درمان در مقابل آزار و تهاجم از هر نوعی حتی اگر قصور پزشکی واقع شده باشد اما به قصوری بوده به آن هم عادلانه و بی تعارف رسیدگی شود. قوانین باید نمود و اجرای فوری و مستقیم و بدون بوروکراسی استحاله گرا داشته باشند. قوانین باید دائما اعلام، ذکر و آموزش داده شوند. هم مردم، هم کادر درمان و هم دستگاه های خدماتی، انتظامی و قضایی و رسانه ها باید از ان مطلع و تشویق به اقدام فوری و خارج از رویه های عادی و زمانبر شوند.
قوانین به دو صورت بازدارنده و سپس کیفری در صورت وقوع وضع شوند و جرائم در حق کادر درمان همان در آنچه در حق نیروی پلیس است با تشدید حکم و تسریع در اجرا اعمال شوند. قوانین باید در صورت بروز درگیری که عاملش کادر درمان نبوده و مهاجم آسیب دیده به نفع کادر درمان از پیگیری آسیب صرف نظر کند و مهاجم محکوم هم بشود. در خصوص قوانین مجلس و دولت می توانند ابتدا مطالعه تطبیقی انجام دهند.
۲) فرهنگسازی در این مورد تا حد زیادی بدوا ریشه در وجود قوانین متناسب دارد و اعمال قوانین خود گام اول در فرهنگسازی است. در مرحله بعد آموزش کادر درمان و رعایت شان آنها و عواقب هجمه به آنان باید صورت گیرد. بهتر است از کتب مدرسه آغاز و در تمام رسانه های حقیقی و مجازی، کلاس های درس، دیوارهای شهر، منابر و غیره این موضوع به صورت دستور کار دائم تذکر و آموزش داده شود و البته برای همه گروه های حساس مثل پزشکان، کادر درمان، قضات، پلیس و معلمان.
از سوی دیگر فرهنگسازی بین کادر درمان که جایگاه خود را نه بالا و نه پایین بلکه در سطح دید اجتماع و پیشینه تاریخی باید دیده شود و ضمن باور خود به فراگیری اخلاق پزشکی و رفتار مناسب شان حرفه ایی خویش بپردازند تا خود موجب برانگیخته شدن یک هجمه بر علیه خویش نگردند. آموزش اخلاق پزشکی و رفتار و گفتار حرفه ایی ضمنا از وظایف حکومت و نطام آموزش پزشکی و دانشگاه ها و اساتید است. در این حیطه، یک ضعف و قصور مفرط به چشم می خورد که منجر به رفتار و گفتار نامناسب و حداقل نامتناسب در شرایط خاص می شود. هرچند این نمی تواند بهانه برای آزار، توهین و یا برخورد فیزیکی با کادر درمان باشد ولی نمی تواند باعث شکایت خدمت گیرنده از خدمتگزار سلامت شود.
فرهنگسازی در جهان مدرن بدون همراهی رسانه ها، هنر و هنرمندان و چهره ها، کار مشکلی است اما با همراهی آنان تسهیل می شود. در عین حال باید اعتراف کرد سازمان نظام پزشکی که می بایست هم در تقنین مناسب پیگیر باشد و هم در فرهنگسازی ورود عملی و رسانه ایی داشته باشد، بسیار منفعل و بدون تاثیر عمل کرده و هیچ برنامه چشم انداز و یا استراتژیک در این دو زمینه ندارد و تنها به عکس العمل های بی یا کم خاصیت مقطعی و صدور بیانیه و سخنرانی های خودتبلیغی در هنگام وقوع جرائم علیه کادر درمان بسنده کرده است.
حمایت از کادر درمان یک عزم ملی و یک اراده حکومتی می خواهد که هنوز هیچکدام به حد کفایت و اثرگذاری خود نرسیده و حتی خود کادر درمان نیز تسلیم شرایط شده اند.
دکتر حسن رودگری
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
💬 نظرات خود را با ما در میان بگذارید